Dictiornary-Farsi | وابسته به هرزه خوری و زیاده روی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
crapulent	وابسته به هرزه خوری و زیاده روی


Other Matches

gullibility	گول خوری فریب خوری
fulsomely	زیاده از حد
kow-towed	زیاده
overly	زیاده
supernumerary	زیاده
de trop	زیاده
distemperate	زیاده رو
excess	زیاده از حد
kow-tow	زیاده
more and more	زیاده و زیاده
kow-towing	زیاده
overmuch	زیاده از حد
infrugal	زیاده رو
intemperate	زیاده رو
indulgent	زیاده رو
excesses	زیاده از حد
kow-tows	زیاده
extorsion	زیاده ستانی
exorbitance	زیاده روی
excess clearance	تولرانس زیاده از حد
extortion	زیاده ستانی
extorter	زیاده ستان
avarice	زیاده جویی
ultraism	زیاده روی
self indulgence	زیاده روی
inordinateness	زیاده روی
avaricious	طماع زیاده جو
extortionate	زیاده ستان
immoderation	زیاده روی
to pieces <idiom>	خیلی زیاده
hyperpragia	زیاده اندیشی
hyperaesthetic	زیاده از حد حساس
inordinacy	زیاده روی
acquisitive	زیاده طلب
surfeit	زیاده روی
intemperance	زیاده روی
hairsplitting	موشکافی زیاده از حد
extortionary	زیاده ستان
austerity	ریاضت سادگی زیاده از حد
indulgences	زیاده روی افراط
rich	زیاده چرب یا شیرین
richer	زیاده چرب یا شیرین
exceeding	زیاده روی زیادتی
indulgence	زیاده روی افراط
richest	زیاده چرب یا شیرین
insobriety	زیاده روی در میگساری
superheat	زیاده از حد گرم کردن
extravagance	زیاده روی بی اعتدالی
extravagances	زیاده روی بی اعتدالی
inexpressibly	بیش از اندازه زیاده از حد
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hypercriticize	زیاده خرده گیری کردن
crapulence	زیاده روی درخوردونوش بی اعتدالی
intemperately	ازروی افراط با زیاده روی
He is too clever(smart,shrewd).	زیاده از حد زرنگ (نا قلا) است
lay it on thick <idiom>	زیاده حداز کسی تمجیدکردن
supererogation	زیاده روی درکار خوش خدمتی
To go too far .	شور کاری را درآوردن ( زیاده روی )
over	پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
over-	پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
geophagism	گل خوری
voraciousness	پر خوری
gastronomy	پر خوری
slopping	اشغال خوری
fidgeting	لول خوری
gutting	احشاء پر خوری
drinking was his ruin	نوشابه خوری
guts	احشاء پر خوری
gut	احشاء پر خوری
weldabikity	جوش خوری
weldability	جوش خوری
milk jug	شیر خوری
fruitarianism	میوه خوری
geophagy	خاک خوری
eleemosynary	صدقه خوری
gorges	پر خوری کردن
gorged	پر خوری کردن
gorge	پر خوری کردن
swirl	چرخ خوری
gorging	پر خوری کردن
swirled	چرخ خوری
swirling	چرخ خوری
swirls	چرخ خوری
malleation	چکش خوری
geophagism	خاک خوری
porringer	کاسه اش خوری
lap n	بازبان خوری
fidgets	لول خوری
soakage	خیس خوری
slop	اشغال خوری
slopped	اشغال خوری
fidgeted	لول خوری
fidget	لول خوری
ichthyophagy	ماهی خوری
flunkeyism	جیفه خوری
to push your luck [British English] to press your luck [American English]	زیاده روی کردن [شورکاری را در آوردن] [اصطلاح مجازی]
sauce-boats	فرف چاشنی خوری
dining room	اطاق ناهار خوری
dining rooms	اطاق ناهار خوری
tureens	قدح سوپ خوری
tureens	فرف سوپ خوری
tepoy	میز چای خوری
refectories	سالن ناهار خوری
tureen	قدح سوپ خوری
sauce-boats	فزف سوس خوری
table spoon	قاشق سوپ خوری
sauce boat	فزف سوس خوری
tureen	فرف سوپ خوری
teapoy	میز چای خوری
cafeteria messing	ناهار خوری همگانی
broadside messing	ناهار خوری گروهی
tea cup	فنجان چای خوری
sauce-boat	فرف چاشنی خوری
wineglasful	گیلاس شراب خوری
tea spoon	قاشق چای خوری
omophagia	گوشت خام خوری
lucubration	دود چراغ خوری
tea sets	سرویس چای خوری
refectory	سالن ناهار خوری
tea services	سرویس چای خوری
weatherability	قابلیت هوا خوری
salle a manger	اطاق ناهار خوری
tea service	سرویس چای خوری
teaspoon	قاشق چای خوری
teaspoons	قاشق چای خوری
malty	خو گرفته به ابجو خوری
sauce-boat	فزف سوس خوری
sauce boat	فرف چاشنی خوری
nephalism	پرهیز از نوشابه خوری
tea set	سرویس چای خوری
demitasse	فنجان قهوه خوری
geophagy	گل خوری زمین خواری
airing	هوا خوری بادبان
sinecures	مفت خوری وولگردی
sinecure	مفت خوری وولگردی
serviceability	بکار خوری بدردخوری
glad-rags	لباس پلو خوری
it a day	روزی یک فنجان چای خوری
sycophancy	مفت خوری کاسه لیسی
to be the anvil or the hammer	یا تو سر می زنی یا تو سر می خوری [در زندگی] . [از گوته]
gormand	خوش سلیقگی در خوراک پر خوری
teaspoonfuls	بقدر یک قاشق چای خوری
soaks	عمل خیساندن خیس خوری
soak	عمل خیساندن خیس خوری
dinette	اطاق کوچک ناهار خوری
tablespoonsful	بقدر یک قاشق سوپ خوری
teabowl	فنجان چای خوری بی دسته
tablespoonfuls	بقدر یک قاشق سوپ خوری
teaspoonful	بقدر یک قاشق چای خوری
tablespoonful	بقدر یک قاشق سوپ خوری
teaspoonsful	بقدر یک قاشق چای خوری
packing	قرار دادن حجم زیاده داده در فضاهای ذخیره سازی کوچک
ultraist	کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
minx	زن هرزه
rantipole	هرزه
lubricousor lubricious	هرزه
love alce	هرزه
rammish	هرزه
ribald	هرزه
limmer	زن هرزه
giglot	زن هرزه
giglet	زن هرزه
scabrous	هرزه
sluttish	هرزه
sloven	هرزه
bitch	زن هرزه
bitched	زن هرزه
bitches	زن هرزه
bitching	زن هرزه
rakehelly	هرزه
lascivious	هرزه
rakish	هرزه
harlot	هرزه
salacious	هرزه
sordid	هرزه
licentious	هرزه
harlots	هرزه
libertine	هرزه
jade	زن هرزه
trollop	زن هرزه
lubricious	هرزه
pornerastic	هرزه
dissolute	هرزه
bawdy	هرزه
immoral	هرزه
lewd	هرزه
tart	زن هرزه
tarts	زن هرزه
raking	هرزه
rakes	هرزه
rep	زن هرزه
profligate	هرزه
prurient	هرزه
rake	هرزه
filth	هرزه
libertines	هرزه
foulmouthed	هرزه گو