Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
euclidean
وابسته به هندسه اقلیدس
Other Matches
euclid
اقلیدس
Euclid's Elements
اصول اقلیدس
[ریاضی]
Euclid's Elements
اصول اقلیدس
[ریاضی]
it was basedon evclid
اساس ان روی اقلیدس گذارده شده بود
geometry
هندسه
plane geometry
هندسه مسطحه
geometrically
مطابق هندسه
geometrically
از روی هندسه
geometry
علم هندسه
coordination geometry
هندسه کوئوردیناسیون
descriptive geometry
هندسه ترسیمی
vertex
راس در هندسه
geometrician
هندسه دان
geometer
هندسه دان
analytic geometry
هندسه تحلیلی
spherical geometry
هندسه کروی
straight line
خط
[هندسه]
[ریاضی]
solid geometry
هندسه سه بعدی
solid geometry
هندسه فضایی
solid geometry
هندسه ی فضایی
space geametry
هندسه فضایی
spherics
هندسه کروی
differential geometry
هندسه دیفرانسیل
[ریاضی]
uniform scaling
تجانس
[هندسه]
[ریاضی]
descriptive geometry
هندسه تشریحی و توصیفی
Riemannian geometry
هندسه ریمانی
[ریاضی]
geometrically
موافق علم هندسه
coordinate geometry
هندسه تحلیلی
[ریاضی]
isotropic scaling
تجانس
[هندسه]
[ریاضی]
analytical geometry
هندسه تحلیلی
[ریاضی]
analytic geometry
هندسه تحلیلی
[ریاضی]
hypergeometric
مربوط به هندسه فوق مقیاسات فضایی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
febile
وابسته به تب
messianic
وابسته به
syncop
وابسته به غش
germane
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
cephalic
وابسته به سر
elysian
وابسته به
israelitish
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
appurtenant
وابسته
carpal
وابسته به مچ
pyretic
وابسته به تب
sexual organs
وابسته به
affiliate
وابسته
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
cantabrigian
وابسته به
dependant
وابسته
dependants
وابسته
monitorial
وابسته به
related
وابسته
comprador
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
elfin
وابسته به جن
dependent
وابسته
pertaining
وابسته
attributable
وابسته به
congenerous
وابسته
tuitionary
وابسته به
akin
وابسته
adjectives
وابسته
adjective
وابسته
diphtheric
وابسته به
relative
وابسته
commissarial
وابسته به
belonging
وابسته ها
interdependent
وابسته
of kin
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
hanger on
وابسته
levitical
وابسته به
subordinating
وابسته
relevant
وابسته
subordinates
وابسته
subordinated
وابسته
contingent
وابسته
contingents
وابسته
subordinate
وابسته
thereof
وابسته به ان
thereof=of that
وابسته به ان
riverrine
وابسته به
attache
وابسته
federating
وابسته
correspondents
وابسته
pertianing
وابسته
correspondent
وابسته
pertinent
وابسته
federate
وابسته
attached
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
federated
وابسته
federates
وابسته
wedded
وابسته
affiliated
وابسته
affiliated company
شرکت وابسته
potamic
وابسته به رودها
predial or prae
وابسته به زمین
aerological
وابسته بهواشناسی
prefectoral
وابسته به اداری
air attache
وابسته هوایی
attache
وابسته نظامی
preemptive
وابسته به پیشدستی
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
interoceptive
وابسته به احشاء
auditive
وابسته به شنوایی
horatian
وابسته به هوراس
piscatory
وابسته به ماهیگیری
adipic
وابسته به چربی
acoustical
وابسته به شنوایی
preemptive
وابسته به حق شفعه
astronautical
وابسته به فضانوردان
altitudinal
وابسته به اوج
homeric
وابسته به هومر
interferential
وابسته به دخالت
intercollegiate
وابسته بکالج ها
hippocratic
وابسته به طب بقراط
inner directed
درون وابسته
pistillary
وابسته به مادگی گل
inspectoral
وابسته به بازرس ها
piscatory
وابسته به صیدماهی
piscatorial
وابسته به صیدماهی
army attache
وابسته نظامی
perigean
وابسته به حضیضی
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
pocky
وابسته به ابله
hematic
وابسته به خون
platinic
وابسته به پلاتین
analphabetic
وابسته به بیسوادی
associated company
شرکت وابسته
infusorial
وابسته به نمرویان
army attache
وابسته زمینی
inhibitive
وابسته به جلوگیری
anginal
وابسته به گلودرد
internuptial
وابسته به عروسی
antichristian
وابسته به دجال
plumbous
وابسته به سرب
aortal
وابسته بشاهرگ
aortic
وابسته بشاهرگ
pleural
وابسته به شامه شش
archimedean
وابسته به ارشمیدس
homicidal
وابسته به ادمکشی
hypochondriacal
وابسته به تهیگاه
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
human
وابسته بانسان
humans
وابسته بانسان
structural
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
structurally
وابسته به ساختمان
structurally
وابسته به بنا
subversion
وابسته به خرابکاری
social
وابسته بجامعه
pygmean
وابسته به پیگمی ها
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pythian
وابسته به "اپولو"
planetary
وابسته به سیاره
focal
وابسته بکانون
idiographic
وابسته به مجاز
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
ethnic
وابسته به نژادشناسی
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com