Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
homeric
وابسته به هومر
Other Matches
iliad
داستان حماسی منسوب به هومر
Even homer somtimes nods.
<proverb>
یتى هومر هم بعضى اوقات اشتباه مى کرد.
achilles
اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
odyssey
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
affiliating
وابسته
attributable
وابسته به
elysian
وابسته به
affiliate
وابسته
subordinate
وابسته
diphtheric
وابسته به
subordinated
وابسته
belonging
وابسته ها
subordinating
وابسته
monitorial
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
pyrexial
وابسته به تب
subordinates
وابسته
related
وابسته
dependant
وابسته
tuitionary
وابسته به
of kin
وابسته
cephalic
وابسته به سر
thereof=of that
وابسته به ان
akin
وابسته
carpal
وابسته به مچ
cantabrigian
وابسته به
appurtenant
وابسته
pertianing
وابسته
interdependent
وابسته
attache
وابسته
adjective
وابسته
attendants
وابسته
attendant
وابسته
syncop
وابسته به غش
dependants
وابسته
dependent
وابسته
pertinent
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
thereof
وابسته به ان
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
commissarial
وابسته به
federating
وابسته
federates
وابسته
federated
وابسته
federate
وابسته
adjectives
وابسته
pertaining
وابسته
israelitish
وابسته به
relevant
وابسته
levitical
وابسته به
relative
وابسته
sexual organs
وابسته به
attached
وابسته
hanger on
وابسته
febile
وابسته به تب
pyretic
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
messianic
وابسته به
correspondents
وابسته
germane
وابسته
riverrine
وابسته به
contingent
وابسته
correspondent
وابسته
contingents
وابسته
wedded
وابسته
elfin
وابسته به جن
pharyngal
وابسته به گلوگاه
affiliated company
شرکت وابسته
photic
وابسته به تولیدنور
aortal
وابسته بشاهرگ
photic
وابسته به نوروروشنایی
investigatory
وابسته به رسیدگی
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
solar
وابسته بخورشید
air attache
وابسته هوایی
antichristian
وابسته به دجال
menstrual
وابسته به قاعده گی
vital
وابسته بزندگی
pythian
وابسته به "اپولو"
vital
وابسته به زندگی
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pygmean
وابسته به پیگمی ها
analphabetic
وابسته به بیسوادی
anginal
وابسته به گلودرد
porcine
وابسته بخوک
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
altitudinal
وابسته به اوج
homicidal
وابسته به ادمکشی
photographic
وابسته به عکاسی
oracular
وابسته به وحی
matrimonial
وابسته به عروسی
army attache
وابسته زمینی
periclean
وابسته به پریکلس
associated company
شرکت وابسته
astronautical
وابسته به فضانوردان
penological
وابسته به کیفرشناسی
jugulars
وابسته بوریدوداجی
jugular
وابسته بوریدوداجی
rhinal
وابسته به بینی
cosmic
وابسته بگیتی
aesthetically
وابسته به زیبایی
aesthetic
وابسته به زیبایی
army attache
وابسته نظامی
perigeal
وابسته به حضیضی
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine
وابسته به وزغ
peruvian
وابسته به پرو
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
pharisaic
وابسته به فریسی
rectal
وابسته به مقعد
petrologic
وابسته به سنگ
rectorial
وابسته به rector
petiolar
وابسته به برگدم
surgical
وابسته به جراحی
perlitic
وابسته به مروارید
perigean
وابسته به حضیضی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
aortic
وابسته بشاهرگ
scientific
وابسته بعلم
nasal
وابسته به منخرین
presbyterial
وابسته به کشیش ها
maritime
وابسته بدریانوردی
marine
وابسته به دریانوردی
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
plumbous
وابسته به سرب
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
paralytics
وابسته به فلج
social
وابسته بجامعه
pleural
وابسته به شامه شش
subversion
وابسته به خرابکاری
platinic
وابسته به پلاتین
pocky
وابسته به ابله
naval
وابسته به کشتی
mission
وابسته به ماموریت
missions
وابسته به ماموریت
predial or prae
وابسته به زمین
nasal
وابسته به بینی
potamic
وابسته به رودها
preemptive
وابسته به حق شفعه
preemptive
وابسته به پیشدستی
prefectoral
وابسته به اداری
oratorical
وابسته به سخنرانی
prefectorial
وابسته به اداری
focal
وابسته بکانون
planetary
وابسته به سیاره
press attache
وابسته مطبوعاتی
structurally
وابسته به بنا
generic
وابسته به تیره
emotive
وابسته به احساسات
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
degenerative
وابسته به انحطاط
piscatory
وابسته به ماهیگیری
piscatorial
وابسته به صیدماهی
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
acoustical
وابسته به شنوایی
pessimistic
وابسته به بدبینی
adipic
وابسته به چربی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com