English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
Other Matches
sericulture پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
ser پرورش کرم ابریشم
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
kakemono تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
automatic data processing system سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education پرورش اموزش و پرورش
rabbitry محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
silk نخ ابریشم
silk tasseled گل ابریشم
silk ابریشم
aigrette کرک یا ابریشم
actate silk ابریشم استاتی
silken ابریشم نماکردن
caterpillar کرم ابریشم
coccon پیله ابریشم
artificial silk ابریشم مصنوعی
artifical silk ابریشم مصنوعی
silky ابریشم نما
silkworms کرم ابریشم
sleave silk ابریشم نتابیده
silkworm کرم ابریشم
sleave silk ابریشم خام
silk worm کرم ابریشم
silk cocoon پیله ابریشم
sleave ابریشم خامه
floss نخاله ابریشم
organzine ابریشم باقی
rayon ابریشم مصنوعی
mimosa درخت گل ابریشم
natural silk ابریشم طبیعی
floss silk ابریشم خام
filoselle ابریشم پست
filature ابریشم پیچی
organzine ابریشم تابیده
raw silk ابریشم خام
floss ابریشم خام
sericeous ابریشم نما
natural silk ابریشم طبیعی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
tussah کرم ابریشم شرقی
silk covered سیم ابریشم پوش
spun rayon ابریشم مصنوعی تابیده
marabou نوعی ابریشم خام
flossy شبیه ابریشم خام
marabout نوعی ابریشم خام
gypsy moth کرم ابریشم ناجور
tusseh کرم ابریشم شرقی
silken ابریشم پوش حریری
tussore کرم ابریشم شرقی
cocoon پیله کرم ابریشم
cocoons پیله کرم ابریشم
caseworm نوعی کرم ابریشم
silk accents فرش های گل ابریشم
slub ابریشم نیم تاب
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
serigraphy ازمایش استحکام تار ابریشم
serigraph استحکام سنج تار ابریشم
degumming صمغ گیری [از پیله ابریشم]
fuji پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
kakemone [تصویر و نقاشی روی ابریشم]
lansdowne یکجور پارچه پشم و ابریشم
protein fiber الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
fibroin جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
tricolette پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
floriculture پرورش گل
cultivation پرورش
culture پرورش
breeding پرورش
fosterage پرورش
cultures پرورش
nourishment پرورش
culturing پرورش
training پرورش
upbringing پرورش
nurturing پرورش
nurtures پرورش
nurtured پرورش
pedagogy پرورش
nurture پرورش
surah نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
natural fiber الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
ser پرورش نوغان
ostreiculture پرورش صدف
data processing پرورش اطلاعات
fosters پرورش دادن
processes پرورش دادن
germiculture پرورش میکروب
mental discipline پرورش ذهنی
self cultivation پرورش نفس
process پرورش دادن
fostering پرورش دادن
mariculture پرورش دریازیان
fostered پرورش دادن
foster پرورش دادن
education اموزش و پرورش
self culture پرورش نفس
aviculture پرورش مرغ
bring up پرورش دادن
body building پرورش اندام
swannery محل پرورش قو
unbred پرورش نیافته
character training پرورش منش
breeding پرورش حیوانات
silviculture پرورش جنگل
p.exercise پرورش بدنی
pisciculture پرورش ماهی
body-building پرورش اندام
raw silk ابریشم خام [ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
to reel off silk ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
tusser or sur orsore یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
parramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
paramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
apiculture پرورش زنبور عسل
calf machine دستگاه پرورش عضله
guardian by nurture قیم بعلت پرورش
special education اموزش و پرورش استثنایی
educational مربوط به اموزش و پرورش
piscicultural مربوط به پرورش ماهی
poulterer پرورش دهنده طور
animal husband پرورش جانوران اهلی
f.education پرورش واموزش دختران
falconer پرورش دهنده شاهین
viniculture پرورش انگور شراب
falconers پرورش دهنده شاهین
culture of bees پرورش یا تربیت زنبور
silviculturist ویژه گر پرورش جنگل
comparative education اموزش و پرورش تطبیقی
child rearing practices شیوههای پرورش کودک
nature nurture controversy مجادله سرشت- پرورش
rosarian پرورش دهنده گل سرخ
educationist متخصص اموزش و پرورش
educationalist کارشناس اموزش و پرورش
educationalists کارشناس اموزش و پرورش
educationist کارشناس اموزش و پرورش
educationists کارشناس اموزش و پرورش
educationists متخصص اموزش و پرورش
manpower development پرورش نیروی انسانی
education department اداره آموزش و پرورش
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
incubators محل پرورش اطفال زودرس
apiarist پرورش دهندهء زنبور عسل
incubator محل پرورش اطفال زودرس
beekeeper پرورش دهندهء زنبور عسل
ranches در مرتع پرورش احشام کردن
ranch در مرتع پرورش احشام کردن
upbringing روش اموزش و پرورش بچه
haute ecole پرورش اسب در سطح عالی
hennery مزرعه یا محل پرورش مرغ
apiarian مربوط به پرورش زنبور عسل
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
apicultural مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
wooler جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
thremmatology علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
orthogenesis اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
inbreed پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
foliage plant گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
livestock مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
live stock مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
beef cattle گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
denier دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
filament الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
waste silk ابریشم گجین [ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
general grant کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com