English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
senile وابسته به پیری
gerontic وابسته به پیری
Search result with all words
gerontological وابسته بامراض پیری
Other Matches
geriatrics رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
ages پیری
second childhood پیری
senescence پیری
consenescence پیری
ageing پیری
agedness پیری
senile weakness پیری
senility پیری
age پیری
old age پیری
eld پیری
senile مربوط به پیری
oldness قدمت پیری
get on in years <idiom> به سن پیری رسیدن
geriatrics پیری پزشکی
senility اختلالهای پیری
gerontology پیری شناسی
aftertime دوران پیری
the staff of old age عصای پیری
caducity ضعف پیری
geriatric مربوط به پیری
dotage ضعف پیری
gerontologist متخصص امراض پیری
geriatrist امراض دوران پیری
senile dementia زوال عقل پیری
senile psychosis روان پریشی پیری
gerontology علم پیری شناسی
There is no fool like an old fool . سر پیری ومعرکه گیری
presenile psychosis روان پریشی پیش پیری
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
he is well preserved کمتر نشان پیری در او پیداست
to provide for old age برای پیری تهیه کردن
gerontic پیرانه دارای ضعف پیری
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
presenile dementia زوال عقل پیش پیری
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
to verge toward old age پابسن گذاشتن به پیری نزدیک شدن
dug out نظامی پیری که هنگام جنگ به خدمت فراخوانده شود
mark of mouth نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
gerontology رشتهای ازعلوم که درباره پیری و مسایل مربوط به سالخوردگان بحث میکند
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dependent وابسته
diphtheric وابسته به
federates وابسته
federated وابسته
sexual organs وابسته به
pertianing وابسته
affiliate وابسته
belonging وابسته ها
congenerous وابسته
monitorial وابسته به
dependant وابسته
dependants وابسته
elysian وابسته به
attributable وابسته به
federate وابسته
thereof=of that وابسته به ان
cantabrigian وابسته به
federating وابسته
adjectives وابسته
of kin وابسته
adjective وابسته
cephalic وابسته به سر
tuitionary وابسته به
related وابسته
interdependent وابسته
syncop وابسته به غش
comprador وابسته
commissarial وابسته به
pertinent وابسته
affiliated وابسته
affiliates وابسته
affiliating وابسته
carpal وابسته به مچ
aquatic وابسته به اب
thereof وابسته به ان
plantar وابسته به کف پا
akin وابسته
attendant وابسته
attache وابسته
attendants وابسته
appurtenant وابسته
germane وابسته
subordinating وابسته
subordinates وابسته
subordinated وابسته
subordinate وابسته
relative وابسته
pyrexic وابسته به تب
correspondents وابسته
pyretic وابسته به تب
levitical وابسته به
pyrexial وابسته به تب
attached وابسته
contingents وابسته
contingent وابسته
correspondent وابسته
messianic وابسته به
riverrine وابسته به
elfin وابسته به جن
israelitish وابسته به
wedded وابسته
hanger on وابسته
relevant وابسته
febile وابسته به تب
pertaining وابسته
psychologic وابسته به روانشناسی
pythian وابسته به "اپولو"
pygmean وابسته به پیگمی ها
pygmaean وابسته به پیگمی ها
puberal وابسته به بلوغ
pyrrhic وابسته به " پیروس "
ethnic وابسته به نژادشناسی
archimedean وابسته به ارشمیدس
human وابسته بانسان
photic وابسته به نوروروشنایی
photic وابسته به تولیدنور
humans وابسته بانسان
army attache وابسته نظامی
pubertal وابسته به بلوغ
army attache وابسته زمینی
associated company شرکت وابسته
ethnicity وابسته به نژادشناسی
astronautical وابسته به فضانوردان
mission وابسته به ماموریت
seminal وابسته به منی
avian وابسته به مرغان
menstrual وابسته به قاعده گی
diametral وابسته بقطر
rectal وابسته به مقعد
rectorial وابسته به rector
porcine وابسته بخوک
psychiatric وابسته به روانپزشکی
rhinal وابسته به بینی
homicidal وابسته به ادمکشی
petrologic وابسته به سنگ
petiolar وابسته به برگدم
solar وابسته بخورشید
vital وابسته بزندگی
pharisaic وابسته به فریسی
attache وابسته نظامی
municipal وابسته بشهرداری
auricular وابسته بشنوایی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
scientific وابسته بعلم
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine وابسته به وزغ
auditive وابسته به شنوایی
investigatory وابسته به رسیدگی
vital وابسته به زندگی
pharyngal وابسته به گلوگاه
pharmacologic وابسته بداروشناسی
bacchanal وابسته به باکوس
aortic وابسته بشاهرگ
connubial وابسته به زناشویی
generic وابسته به تیره
potamic وابسته به رودها
landed وابسته بزمین
emotive وابسته به احساسات
pancreatic وابسته به لوزالمعده
degenerative وابسته به انحطاط
programmatic وابسته به پروگرام
promethean وابسته به پرومیتوس
acoustical وابسته به شنوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com