Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
metopic
وابسته به پیشانی
Search result with all words
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
nasofrontal
وابسته به بینی و پیشانی
Other Matches
faces
پیشانی
face
پیشانی
foreheand
پیشانی
front face
پیشانی
frontal
پیشانی
brow
پیشانی
brows
پیشانی
foreheads
پیشانی
fascia
پیشانی
fascias
پیشانی
haffit
پیشانی
haffet
پیشانی
front view
پیشانی
sinciput
پیشانی
forehead
پیشانی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
frontlet
پیشانی بند
head band
پیشانی بند
headband
پیشانی بند
frontal bone
استخوان پیشانی
head lamp
چراغ پیشانی
coronets
پیشانی بند
coronet
پیشانی بند
frontal lobe
قطعه پیشانی
riser
پیشانی پله
headbands
پیشانی بند
prefrontal
پیش پیشانی
crownet
پیشانی بند
retreating forehead
پیشانی تو رفته
entablature
پیشانی در معماری
frontal lobe syndrome
نشانگان قطعه پیشانی
shim
خط سفید پیشانی اسب
prefrontal cortex
قشر پیش پیشانی
kowtow
پیشانی برخاک نهادن
forelocks
کاکل موی پیشانی
forelock
کاکل موی پیشانی
frontlet
پیشانی اسب وغیره
bevelled edge weld
جوش درز پیشانی
beetle brow
پیشانی پیش امده
corsa
[پیشانی در گچ بری سر ستونها]
kotow
پیشانی برخاک نهادن
kow-towing
پیشانی بر زمین نهادن
to knock head
پیشانی برخاک نهادن
foretop
کاکل موی پیشانی
kow-tow
پیشانی بر زمین نهادن
frontomalar
مربوط به پیشانی وگونه
frontomalar bone
استخوان پیشانی وگونه
frontonasal
مربوط به پیشانی وبینی
kow-tows
پیشانی بر زمین نهادن
kow-towed
پیشانی بر زمین نهادن
faces
پیشانی جنگی گلنگدن
frontal association area
منطقه ارتباطی پیشانی
face
پیشانی جنگی گلنگدن
white face
جانور پیشانی سفید
fronting
خط اول میدان رزم پیشانی
glabella
برامدگی پیشانی میان دو ابرو
diadems
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
diadem
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
breech head
پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
phylactery
پیشانی بند وباز وبند
sinus
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
front
خط اول میدان رزم پیشانی
sinuses
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
architrave-cornice
[پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
frisette
حلقه زلف روی پیشانی زنانfrieze
lovelock
طره زلف روی پیشانی یا شقیقه
kow-tows
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
to knock head
چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
head space
فاصله بین پیشانی جنگی گلنگدن و انتهای لوله
kotow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kowtow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
english toy spaniel
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
prefrontal
واقع در جلو استخوان پیشانی جلو مغزی
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
fillets
پیشانی بند گیس بند
fillet
پیشانی بند گیس بند
filleting
پیشانی بند گیس بند
filet
پیشانی بند گیس بند
filleted
پیشانی بند گیس بند
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
israelitish
وابسته به
pyrexial
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
of kin
وابسته
pyretic
وابسته به تب
adjective
وابسته
elysian
وابسته به
adjectives
وابسته
hanger on
وابسته
elfin
وابسته به جن
attributable
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
akin
وابسته
diphtheric
وابسته به
interdependent
وابسته
pertaining
وابسته
monitorial
وابسته به
federates
وابسته
federated
وابسته
federate
وابسته
affiliating
وابسته
pertinent
وابسته
levitical
وابسته به
related
وابسته
pertianing
وابسته
thereof
وابسته به ان
febile
وابسته به تب
attendants
وابسته
attendant
وابسته
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
affiliates
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
federating
وابسته
attache
وابسته
cephalic
وابسته به سر
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
subordinates
وابسته
subordinating
وابسته
commissarial
وابسته به
comprador
وابسته
contingents
وابسته
contingent
وابسته
carpal
وابسته به مچ
messianic
وابسته به
attached
وابسته
tuitionary
وابسته به
relevant
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
syncop
وابسته به غش
cantabrigian
وابسته به
sexual organs
وابسته به
germane
وابسته
dependant
وابسته
relative
وابسته
wedded
وابسته
riverrine
وابسته به
dependants
وابسته
belonging
وابسته ها
appurtenant
وابسته
congenerous
وابسته
dependent
وابسته
hydrological
وابسته به خواص اب
humnanist
وابسته به بشردوستی
predial or prae
وابسته به زمین
hunnish
وابسته به هونها
air attache
وابسته هوایی
connubial
وابسته به زناشویی
affiliated company
شرکت وابسته
aerological
وابسته بهواشناسی
hydrologic
وابسته به اب شناسی
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
horatian
وابسته به هوراس
altitudinal
وابسته به اوج
homeric
وابسته به هومر
archimedean
وابسته به ارشمیدس
naval
وابسته به کشتی
irrigational
وابسته به ابیاری
photic
وابسته به تولیدنور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com