English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
preelection وابسته به پیش از انتخاب
Other Matches
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
menu item یک انتخاب در فهرست انتخاب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
choices انتخاب
francs حق انتخاب
franchise حق انتخاب
franchises حق انتخاب
selections انتخاب
excerption انتخاب
franc حق انتخاب
choice انتخاب
option حق انتخاب
selection انتخاب
options انتخاب
options حق انتخاب
selecting انتخاب
choicest انتخاب
choicer انتخاب
option انتخاب
suffrage حق انتخاب
election انتخاب
delegacy انتخاب
drafted انتخاب
drafts انتخاب
draft انتخاب
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
cs انتخاب تراشه
freedom to choose ازادی در انتخاب
freedom of choice ازادی انتخاب
electives دارای حق انتخاب
faulty selection انتخاب غلط
screen انتخاب کردن
selector انتخاب کننده
direct selection انتخاب مستقیم
project selection انتخاب پروژه
selectors انتخاب کننده
elective دارای حق انتخاب
cooptation انتخاب درونی
economic choice انتخاب اقتصادی
scracity and choice کمیابی و انتخاب
dials انتخاب کردن
dialled انتخاب کردن
dialed انتخاب کردن
dial انتخاب کردن
opt انتخاب کردن
opted انتخاب کردن
opting انتخاب کردن
opts انتخاب کردن
to make a choice of انتخاب کردن
cream of the crop <idiom> انتخاب عانی
sift انتخاب کردن
reelection تجدید انتخاب
selectivity حسن انتخاب
route selection انتخاب مسیر
selection of position انتخاب موضع
icon راهنمای انتخاب
icons راهنمای انتخاب
break انتخاب شود
options شق انتخاب شده
option شق انتخاب شده
ikons راهنمای انتخاب
selection switch گزینه انتخاب
impluse selection انتخاب ایمپولز
impluse action انتخاب شماره
sifted انتخاب کردن
sifts انتخاب کردن
selective قابل انتخاب
mischoice انتخاب غلط
mischoose بد انتخاب کردن
selectively انتخاب کننده
selectively مبنی بر انتخاب
selectively قابل انتخاب
choosing انتخاب کردن
single انتخاب کردن
get in انتخاب شدن
selective مبنی بر انتخاب
selective انتخاب کننده
seller's option انتخاب فروشنده
eligible قابل انتخاب
eligible شایسته انتخاب
choose انتخاب کردن
pick out <idiom> انتخاب کردن
chooses انتخاب کردن
breaks انتخاب شود
impluse stepping انتخاب شماره
switched line خط انتخاب شده
self-service با انتخاب ازاد
self service با انتخاب ازاد
social selection انتخاب اجتماعی
choosey انتخاب کننده
hitting انتخاب یک کلید
hits انتخاب یک کلید
re-election انتخاب مجدد
natural selection انتخاب طبیعی
election انتخاب نماینده
chooser انتخاب کننده
choiceless محروم از حق انتخاب
choice of technology انتخاب تکنولوژی
chip select انتخاب تراشه
check boxes چهارگوشهای انتخاب
to have one's pick انتخاب کردن
hit انتخاب یک کلید
elect انتخاب کردن
chose انتخاب کرده
pitch upon انتخاب کردن
screens انتخاب کردن
screening, screenings انتخاب کردن
choosy انتخاب کننده
re-election تجدید انتخاب
re election تجدید انتخاب
re election انتخاب مجدد
electing انتخاب کردن
elects انتخاب کردن
elected انتخاب شده
menus فهرست انتخاب
menu فهرست انتخاب
pickup انتخاب رشد
picked انتخاب شده
electors انتخاب کننده
elector انتخاب کننده
screened انتخاب کردن
circuit switching انتخاب مدار
preselection انتخاب مقدماتی
selects انتخاب کردن
outvoter انتخاب کننده
the polls انتخاب گاه
selected انتخاب کردن
select انتخاب کردن
user defined تعریف یا انتخاب کاربر
selector channel کانال انتخاب کننده
consumer choice انتخاب مصرف کننده
configure انتخاب سخت افزار
main menu فهرست انتخاب اصلی
ineligbility ناشایستگی برای انتخاب
electress خانم انتخاب کننده
selection عمل یا فرآیند انتخاب
automatic message switching انتخاب خودکار پیام
options عملی که انتخاب میشود
target designation روش انتخاب هدف
target designation سیستن انتخاب هدف
Whichever she chooses . هر کدام را که انتخاب کند
consumer's choice انتخاب مصرف کننده
option عملی که انتخاب میشود
probabilism انتخاب وجه احتمالی
eligibility شایستگی برای انتخاب
compilations جمع اوری و انتخاب
compilation جمع اوری و انتخاب
display menu فهرست انتخاب نمایشی
keystroke عمل انتخاب کلید
pick out انتخاب کردن دریافتن
presidential election انتخاب رئیس جمهور
preselect انتخاب کردن مقدماتی
hit the nail on the head <idiom> یافتن انتخاب صحیح
preselect قبلا انتخاب کردن
electorate هیئت انتخاب کنندگان
electorates هیئت انتخاب کنندگان
destine قبلا انتخاب کردن
default option انتخاب قرار دادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com