English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
Judaic وابسته به کشور یهودیه
Other Matches
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
faunal وابسته بجانوران یک کشور
Lilliputian وابسته به کشور لیلی پوت
intercultural وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
satellite ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
herod هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
nazarene اهل ناصره جلیل در یهودیه نصرانی
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
fatherland کشور
territory کشور
fatherlands کشور
territories کشور
realms کشور
nations کشور
realm کشور
nation کشور
states کشور
common wealth کشور
state- کشور
stated کشور
countries کشور
stating کشور
country کشور
land n کشور
soil کشور
soiling کشور
soils کشور
state کشور
Ecuador کشور اکوادر
cloud-cuckoo-land کشور پریون
Cambodia کشور کامبوج
fairylands کشور پریان
Cuba کشور کوبا
Costa Rica کشور کاستاریکا
Colombia کشور کلمبیا
fairyland کشور پریان
Cameroon کشور کامرون
Burma کشور برمه
interior ministry وزارت کشور
Singapore کشور سنگاپور
Belize کشور بلیز
Canada کشور کانادا
theocrat خداوند کشور
the youth of the country جوانان کشور
in these parts <adv.> در این کشور
in this country <adv.> در این کشور
the superme court دیوانعالی کشور
the play of europe کشور سویس
traitor to one's country خائن به کشور
Botswana کشور بوتسوانا
Bhutan کشور بوتان
Bangladesh کشور بنگلادش
Bahrain کشور بحرین
Bahamas کشور باهاما
Argentina کشور آرژانتین
Angola کشور انگولا
Andorra کشور آندورا
Albania کشور آلبانی
America کشور امریکا
assyria کشور اشور
attack origine کشور اغازکننده تک
traitor to the countruy خائن کشور
country of origin کشور مبداء
Eire کشور ایرلند
inland درون کشور
Pakistan کشور پاکستان
Thailand کشور تایلند
Togo کشور توگو
Tunisia کشور تونس
Uganda کشور اوگاندا
Ukraine کشور اوکرانی
Uruguay کشور اوروگوئه
Oman کشور عمان
Nigeria کشور نیجریه
Venezuela کشور ونزوئلا
Niger کشور نیجر
Vietnam کشور ویتنام
Nicaragua کشور نیکاراگوا
New Zealand کشور زلاندنو
Nepal کشور نپال
Namibia کشور نامیبیا
Tanzania کشور تانزانیا
Sweden کشور سوئد
ministry of the interior وزارت کشور
Home Office وزارت کشور
Sierra Leone کشور سیرالئون
Somalia کشور سومالی
Sri Lanka کشور سریلانکا
Senegal کشور سنگال
Rwanda کشور رواندا
Qatar کشور قطر
abroad خارج از کشور
Sudan کشور سودان
Suriname کشور سورینام
Portugal کشور پرتغال
Philippines کشور فیلیپین
Peru کشور پرو
Swaziland کشور سوازیلند
Paraguay کشور پاراگوئه
Namibia کشور نامیبی
Myanmar کشور میانمار
Jamaica کشور جامائیکا
Zimbabwe کشور زیمبابوه
Indonesia کشور اندونزی
Hungary کشور مجارستان
Honduras کشور هندوراس
Guyana کشور گیانا
dependencies کشور غیرمستقل
dependency کشور غیرمستقل
Guatemala کشور گواتمالا
Great Britain کشور انگلیس
Ghana کشور گانا
Ghana کشور غنا
Gabon کشور گابن
Finland کشور فنلاند
mother countries کشور اصلی
mother country کشور اصلی
Mozambique کشور موزامبیک
Mexico کشور مکزیک
turkey کشور ترکیه
turkeys کشور ترکیه
Mali کشور مالی
Maldives کشور مالدیو
Malaysia کشور مالزی
Malawi کشور مالاوی
Luxembourg کشور لوکزامبورگ
Zambia کشور زامبیا
Libya کشور لیبی
Lesotho کشور لسوتو
Laos کشور لائوس
Kuwait کشور کویت
Kiribati کشور کیریباتی
Kenya کشور کنیا
Fiji کشور فیجی
sending state کشور فرستنده
secretary of state for home affairs وزیر کشور
respublica جمهوری کشور
forwarding country کشور فرستنده
per pais بوسیله کشور
deportation اخراج از کشور
independency کشور مستقل
host country کشور میزبان
neighbouring country [British E] کشور همسایه
neighboring state [American E] کشور همسایه
bordering country کشور همسایه
home country کشور اصلی
fisc خزانه کشور
host nation کشور میزبان
sea power کشور دریایی
Djibouti کشور جی بوتی
high court of دیوانعالی کشور
respublica کشور جمهوری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com