English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
comic وابسته به کمدی
comics وابسته به کمدی
Other Matches
comic opera کمدی
opera comique کمدی
tragicomedies تراژدی کمدی
comedietta کمدی مختصر
situation comedies کمدی سبک
situation comedies کمدی سریال
situation comedy کمدی سریال
tragicomedy تراژدی کمدی
situation comedy کمدی سبک
comedies شاد نمایش کمدی
comedy شاد نمایش کمدی
prim buffa سردسته بازیگران یاخوانندگان زنانه در کمدی
singspiel نمایش کمدی موزیکال قرن 81 المان
tragicomic مربوط به اثر کمدی وتراژدی غم انگیز وتفریحی
airing cupboard قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
attendants وابسته
subordinates وابسته
subordinating وابسته
thereof وابسته به ان
attributable وابسته به
subordinated وابسته
subordinate وابسته
adjectives وابسته
attendant وابسته
related وابسته
akin وابسته
riverrine وابسته به
comprador وابسته
cephalic وابسته به سر
congenerous وابسته
plantar وابسته به کف پا
pertianing وابسته
dependent وابسته
thereof=of that وابسته به ان
monitorial وابسته به
aquatic وابسته به اب
pertinent وابسته
syncop وابسته به غش
dependant وابسته
relative وابسته
diphtheric وابسته به
dependants وابسته
belonging وابسته ها
elysian وابسته به
commissarial وابسته به
contingents وابسته
appurtenant وابسته
interdependent وابسته
pyretic وابسته به تب
cantabrigian وابسته به
messianic وابسته به
carpal وابسته به مچ
affiliating وابسته
wedded وابسته
levitical وابسته به
attached وابسته
federating وابسته
federates وابسته
federated وابسته
israelitish وابسته به
federate وابسته
sexual organs وابسته به
elfin وابسته به جن
relevant وابسته
affiliate وابسته
tuitionary وابسته به
pertaining وابسته
febile وابسته به تب
germane وابسته
adjective وابسته
hanger on وابسته
contingent وابسته
correspondents وابسته
correspondent وابسته
affiliated وابسته
affiliates وابسته
pyrexic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
of kin وابسته
attache وابسته
affiliated company شرکت وابسته
aesculapian وابسته به دارگونه طب
altitudinal وابسته به اوج
aerological وابسته بهواشناسی
adipic وابسته به چربی
platinic وابسته به پلاتین
acoustical وابسته به شنوایی
air attache وابسته هوایی
pharmacologic وابسته بداروشناسی
archimedean وابسته به ارشمیدس
pharisaic وابسته به فریسی
army attache وابسته نظامی
army attache وابسته زمینی
petrologic وابسته به سنگ
associated company شرکت وابسته
petiolar وابسته به برگدم
peruvian وابسته به پرو
attache وابسته نظامی
auditive وابسته به شنوایی
piscatorial وابسته به ماهیگیری
photic وابسته به نوروروشنایی
pistillary وابسته به مادگی گل
piscatory وابسته به صیدماهی
piscatory وابسته به ماهیگیری
piscatorial وابسته به صیدماهی
analphabetic وابسته به بیسوادی
anginal وابسته به گلودرد
astronautical وابسته به فضانوردان
antichristian وابسته به دجال
aortal وابسته بشاهرگ
aortic وابسته بشاهرگ
photic وابسته به تولیدنور
auricular وابسته بشنوایی
jugular وابسته بوریدوداجی
scientific وابسته بعلم
pygmean وابسته به پیگمی ها
pygmaean وابسته به پیگمی ها
pythian وابسته به "اپولو"
pyrrhic وابسته به " پیروس "
municipal وابسته بشهرداری
seminal وابسته به منی
pubertal وابسته به بلوغ
puberal وابسته به بلوغ
psychologic وابسته به روانشناسی
ethnic وابسته به نژادشناسی
ethnicity وابسته به نژادشناسی
pharyngal وابسته به گلوگاه
human وابسته بانسان
humans وابسته بانسان
provencal وابسته بشهر
structural وابسته به ساختمان
investigatory وابسته به رسیدگی
vital وابسته به زندگی
jugulars وابسته بوریدوداجی
matrimonial وابسته به عروسی
oracular وابسته به وحی
surgical وابسته به جراحی
rhinal وابسته به بینی
photographic وابسته به عکاسی
solar وابسته بخورشید
rectorial وابسته به rector
homicidal وابسته به ادمکشی
rectal وابسته به مقعد
ranine وابسته به وزغ
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
psychiatric وابسته به روانپزشکی
porcine وابسته بخوک
menstrual وابسته به قاعده گی
vital وابسته بزندگی
structurally وابسته به ساختمان
structurally وابسته به بنا
predial or prae وابسته به زمین
potamic وابسته به رودها
naval وابسته به کشتی
maritime وابسته بدریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
marines وابسته به دریانوردی
connubial وابسته به زناشویی
materialistic وابسته به مادیات
paralytic وابسته به فلج
paralytics وابسته به فلج
generic وابسته به تیره
landed وابسته بزمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com