Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
stethoscopic
وابسته به گوشی طبی یاضربان سنج
Other Matches
otic
وابسته بشنوایی گوشی
to talk in a whisper
بیخ گوشی سر گوشی سخن گفتن شرشر کردن
tick tack
صدای زدن دل یاضربان قلب
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
telephone earphone
گوشی
headset
گوشی
headset
گوشی سر
headsets
گوشی سر
ear trumpet
گوشی
aural
گوشی
headsets
گوشی
head phone
گوشی سر
otophone
گوشی
sonifer
گوشی
head reciever
گوشی
uniaural
یک گوشی
headphone
گوشی
receivers
گوشی
triangular
سه گوشی
binaural
دو گوشی
triangularity
سه گوشی
auric
گوشی
hand set
گوشی
receiver
گوشی
dichotic listening
شنود دو گوشی
stethoscope
گوشی طبی
dichotic stimulation
تحریک دو گوشی
diotic stimulation
تحریک دو گوشی
whisper
بیخ گوشی
receiver
گوشی تلفن
entotic
درون گوشی
receivers
گوشی تلفن
headsets
گوشی سر تلفن
headset
گوشی سر تلفن
stethoscopes
گوشی طبی
monaural hearing
شنوایی یک گوشی
gamesomeness
بازی گوشی
septangular
هفت گوشی
telephone earphone
گوشی تلفن
susurration
بیخ گوشی
whispers
بیخ گوشی
earphone
گوشی تلفن
hand set
گوشی تلفن
stethoscope
گوشی پزشکی
earphones
بلندگوی گوشی
whispering
بیخ گوشی
whispered
بیخ گوشی
head phone
گوشی بی سیم
earphones
گوشی تلفن
earphone
بلندگوی گوشی
auricular
گوشی سماعی
telephone receiver
گوشی تلفن
jacks
باربردار قلاب گوشی
stethoscope
استتوسکوپ
[گوشی پزشکی]
otogenic tone
زنگ زدن گوشی
side tone
صدای جانبی گوشی
stethoscopes
گوشی ضربان سنج
stethoscope
گوشی ضربان سنج
jack
باربردار قلاب گوشی
acoustical trumpet
گوشی برای کرها
head phone
گوشی کلهای بی سیم
wire-tap
نهان گوشی تلفنی
wire-tapped
نهان گوشی تلفنی
wire-tapping
نهان گوشی تلفنی
Please do not hang up!
گوشی را نگه دارید!
wire-taps
نهان گوشی تلفنی
he rounded me in the ear that
در گوشی بمن گفت
thumb screw
پیچ گوشی دار
thumb nut
مهره گوشی دار
aural
مربوط به گوش یا سامعه گوشی
pegbox
سرساز که جای گوشی انهاست
Hold the line, please!
لطفا گوشی را نگه دارید!
cordless
[cordless telephone]
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless phone
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cross-gable
[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
cordless telephone
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
gavel
[سه گوشی کنار شیروانی]
[معماری]
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
parotitic
دچار اماس در غده بنا گوشی
ear cap
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
pinhole
سوراخ کردن برای گوشی یاز
ear tab
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
gable
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
magic square
چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
gables
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
fur ruff
قسمت پشم دار دور کلاه گوشی
french telephone
تلفن دارای گوشی ودهانی نصب بر روی یک دسته
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
gables
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
head set
یک زوج گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره روی سر ثابت میشود
head phone
گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
gable
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
stereo
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
stereos
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereophonic
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
whisperingly
به نجوا نجوا کنان سر گوشی اهسته
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pyrexic
وابسته به تب
federating
وابسته
federates
وابسته
federated
وابسته
federate
وابسته
pertianing
وابسته
correspondent
وابسته
cantabrigian
وابسته به
attached
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
thereof
وابسته به ان
hanger on
وابسته
carpal
وابسته به مچ
relevant
وابسته
relative
وابسته
germane
وابسته
interdependent
وابسته
pyretic
وابسته به تب
subordinating
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
subordinated
وابسته
subordinates
وابسته
tuitionary
وابسته به
israelitish
وابسته به
appurtenant
وابسته
pertaining
وابسته
subordinate
وابسته
congenerous
وابسته
elfin
وابسته به جن
comprador
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
commissarial
وابسته به
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
cephalic
وابسته به سر
akin
وابسته
riverrine
وابسته به
monitorial
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
plantar
وابسته به کف پا
diphtheric
وابسته به
pertinent
وابسته
syncop
وابسته به غش
attache
وابسته
related
وابسته
affiliate
وابسته
dependant
وابسته
dependants
وابسته
of kin
وابسته
correspondents
وابسته
levitical
وابسته به
affiliating
وابسته
affiliates
وابسته
elysian
وابسته به
belonging
وابسته ها
affiliated
وابسته
febile
وابسته به تب
attributable
وابسته به
dependent
وابسته
messianic
وابسته به
contingent
وابسته
wedded
وابسته
contingents
وابسته
sexual organs
وابسته به
limnetic
وابسته به اب شیرین
ventilatory
وابسته به بادگیر
metopic
وابسته به پیشانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com