English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
patrimonial وابسته میراث
Other Matches
beguest میراث
legatee میراث بر
heir میراث بر
bequests میراث
bequest میراث
hereditament میراث
heritage میراث
inheritances میراث
legacies میراث
inheritance میراث
legacy میراث
inherits به میراث بردن
inheritance میراث بری
dower میراث زوجه
curtesy میراث زوج
cultural heritage میراث فرهنگی
inheritances میراث بری
widow bench میراث زوجه
inherit به میراث بردن
inheriting به میراث بردن
legator میراث گذار
philidor's legacy میراث فیلیدور
incorporeal hereditament حق حکمی در میراث
heritage asset میراث با ارزش
heritage asset میراث تاریخی
patrimony ثروت موروثی میراث
patrimonies ثروت موروثی میراث
estate by curtesy میراث قانونی زوج
estate in dower میراث قانونی زوجه
testator شاهد میراث گذار
inheritable میراث بردنی قابل انتقال
succee جانشین شدن میراث بردن
fee simple میراث قانونی بلامعارض ملک مطلق
ultimogeniture اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hereditaments هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
Do you want an inheritance from your father?THen a. <proverb> میراث پدر خواهى علم پدر آموز.
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
monitorial وابسته به
dependants وابسته
aquatic وابسته به اب
attache وابسته
elysian وابسته به
dependent وابسته
diphtheric وابسته به
dependant وابسته
federates وابسته
riverrine وابسته به
plantar وابسته به کف پا
pertinent وابسته
of kin وابسته
akin وابسته
appurtenant وابسته
syncop وابسته به غش
interdependent وابسته
thereof=of that وابسته به ان
thereof وابسته به ان
cephalic وابسته به سر
cantabrigian وابسته به
adjective وابسته
commissarial وابسته به
pertianing وابسته
federated وابسته
federate وابسته
affiliating وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
attendant وابسته
attendants وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
federating وابسته
comprador وابسته
tuitionary وابسته به
congenerous وابسته
adjectives وابسته
relevant وابسته
sexual organs وابسته به
elfin وابسته به جن
correspondents وابسته
subordinated وابسته
subordinates وابسته
correspondent وابسته
attached وابسته
subordinate وابسته
contingents وابسته
pyretic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
hanger on وابسته
contingent وابسته
febile وابسته به تب
pyrexic وابسته به تب
germane وابسته
relative وابسته
pertaining وابسته
attributable وابسته به
messianic وابسته به
carpal وابسته به مچ
belonging وابسته ها
israelitish وابسته به
subordinating وابسته
levitical وابسته به
wedded وابسته
seminal وابسته به منی
pubertal وابسته به بلوغ
archimedean وابسته به ارشمیدس
structural وابسته به ساختمان
pygmaean وابسته به پیگمی ها
pythian وابسته به "اپولو"
puberal وابسته به بلوغ
psychologic وابسته به روانشناسی
human وابسته بانسان
floricultural وابسته به گلکاری
ethnic وابسته به نژادشناسی
humans وابسته بانسان
photic وابسته به نوروروشنایی
pyrrhic وابسته به " پیروس "
photic وابسته به تولیدنور
municipal وابسته بشهرداری
attache وابسته نظامی
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine وابسته به وزغ
homicidal وابسته به ادمکشی
porcine وابسته بخوک
psychiatric وابسته به روانپزشکی
rectal وابسته به مقعد
rectorial وابسته به rector
auditive وابسته به شنوایی
pharisaic وابسته به فریسی
auricular وابسته بشنوایی
rhinal وابسته به بینی
solar وابسته بخورشید
photographic وابسته به عکاسی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
dermatic وابسته به زیرپوست
pygmean وابسته به پیگمی ها
materialistic وابسته به مادیات
army attache وابسته نظامی
army attache وابسته زمینی
associated company شرکت وابسته
pharyngal وابسته به گلوگاه
astronautical وابسته به فضانوردان
scientific وابسته بعلم
investigatory وابسته به رسیدگی
pharmacologic وابسته بداروشناسی
vital وابسته به زندگی
vital وابسته بزندگی
menstrual وابسته به قاعده گی
pleural وابسته به شامه شش
structural وابسته به بنا
paralytics وابسته به فلج
degenerative وابسته به انحطاط
acoustical وابسته به شنوایی
adipic وابسته به چربی
pocky وابسته به ابله
aerological وابسته بهواشناسی
aesculapian وابسته به دارگونه طب
missions وابسته به ماموریت
affiliated company شرکت وابسته
plumbous وابسته به سرب
air attache وابسته هوایی
prefectoral وابسته به اداری
pancreatic وابسته به لوزالمعده
emotive وابسته به احساسات
landed وابسته بزمین
potamic وابسته به رودها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com