English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English Persian
sensuousness وابستگی به حواس
Other Matches
I simply cant concentrate. حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
distracts حواس
distract حواس
distraction حواس پرتی
abstractedly با تفرقه حواس
abstractedness تفرقه حواس
preoccupiedly با حواس پریشان
aprosexia تفرقه حواس
attention خاطر حواس
preoccupied پریشان حواس
absent minded حواس پرت
absent-minded حواس پرت
absent-mindedly حواس پرت
wackiness حواس پرتی
the five senses حواس پنجگانه
wool-gathering حواس پرتی
whackiest حواس پرت
collectedness جمعی حواس
absentminded حواس پرت
sense حواس پنجگانه
sensed حواس پنجگانه
senses حواس پنجگانه
mental defectives اختلال حواس
attentions خاطر حواس
distractions حواس پرتی
distraught پریشان حواس
wackier حواس پرت
wackiest حواس پرت
wacky حواس پرت
whackier حواس پرت
dependence وابستگی
contingencies وابستگی
contingency وابستگی
coherency وابستگی
pertinence or nency وابستگی
contiguity وابستگی
kindred وابستگی
interdependency وابستگی
dependance وابستگی
affinity وابستگی
connection وابستگی
affinities وابستگی
connexions وابستگی
proximity of blood وابستگی
attachment وابستگی
interdependence وابستگی
dependencies وابستگی
affiliations وابستگی
affiliation وابستگی
correlation وابستگی
dependency وابستگی
coherence وابستگی
relation وابستگی
haptics علم حواس پوستی
featherhead شخص پریشان حواس
to space out پرت شدن حواس
wool gather حواس پرت بودن
off-putting حواس پرت کننده
supersensible ماوراء عالم حواس
sensorium مرکز حواس اعضای حس
dysaesthesia اختلال حواس جسمانی
nitwits ادم پریشان حواس
sensuous وابسته به حواس یااحساسات
light headed گیج حواس پرت
nitwit ادم پریشان حواس
sensuously وابسته به حواس یااحساسات
collected دارای حواس جمع
light-headed گیج حواس پرت
agnation وابستگی پدری
pertinency وابستگی دخل
relational وابستگی رابطهای
tie اتحاد وابستگی
pertinence وابستگی دخل
prospectiveness وابستگی به اینده
ties اتحاد وابستگی
tobacco dependence وابستگی به توتون
vassalage وابستگی بیعت
relationships وابستگی نسبت
relationship وابستگی نسبت
contingency table جدول وابستگی
interdependence وابستگی متقابل
parentela نسب وابستگی
oral dependence وابستگی دهانی
contingency coefficient ضریب وابستگی
dependence effect اثر وابستگی
dualistic dependency وابستگی دوگانه
drug dependency وابستگی دارویی
direct relationship وابستگی مستقیم
disrelation عدم وابستگی
field dependence وابستگی میدانی
clericalism وابستگی به روحانیت
export dependence وابستگی صادرات
nasality وابستگی به بینی
nodality وابستگی به گره
intercorrelation وابستگی درونی
featherhead ادم حواس پرت سبکسر
woolly headed مغشوش گیج و حواس پرت
self collected دارای کف نفس حواس جمع
preoccupiedly با داشتن حواس در جای دیگر
associations وابستگی وابسته سازی
electron attachment پیوستگی یا وابستگی الکترون
a newspaper's political affiliation وابستگی سیاسی روزنامه ها
association وابستگی وابسته سازی
hardware dependent وابستگی سخت افزاری
bipartisanship وابستگی بدو حزب
profaneness وابستگی بچیزهای جسمانی
otherworldiness وابستگی بجهان اینده
symbiotic psychosis روان پریشی وابستگی
have eyes only for <idiom> همه حواس وتوجه را به چیزی دادن
featherbrain ادم حواس پرت پریشان خیال
plebeianness وابستگی به طبقه رنجبریا عوام
irrelatively بی انکه وابستگی داشته باشد
unattached بدون وابستگی ورزشکار به باشگاه
mainstay وابستگی عمده نقطه اتکاء
mainstays وابستگی عمده نقطه اتکاء
off the point بدون اینکه وابستگی داشته باشد
irrelevantly بدون اینکه وابستگی داشته باشد
telesthesia احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
to listen with rapt attention با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
free lance کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
to p off an awkward situation حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
mysticism مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
distract گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
distracts گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com