Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
eligible
واجد شرایط برای انتخاب شدن
Other Matches
ineligibly
بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
qualification
واجد شرایط
bona fide
واجد شرایط
qalified
واجد شرایط
qualify
واجد شرایط
qualifies
واجد شرایط
qualified
واجد شرایط
qulifications
واجد شرایط
eligible
واجد شرایط
eligible
واجد شرایط مطلوب
possessing the necessary qualifications
واجد شرایط لازم
quantifying
واجد شرایط شدن
quantify
واجد شرایط شدن
quantifies
واجد شرایط شدن
quantified
واجد شرایط شدن
qualify for
واجد شرایط بودن
entry group
گروه واجد شرایط
qualified
واجد شرایط لازمه
qualificatory
واجد شرایط کننده
qualify
صلاحیت داشتن واجد شرایط شدن
qualifies
صلاحیت داشتن واجد شرایط شدن
qualified person
شخص واجد شرایط کارشناس متخصص
ineligibility
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
keystroke
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
second best theory
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
climate for growth
شرایط لازم برای رشد
put someone in the picture
<idiom>
شرایط را شرح دادن برای کسی
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
ineligible
نا شایسته برای انتخاب
ineligbility
ناشایستگی برای انتخاب
eligibility
شایستگی برای انتخاب
qualifier
انتخاب شده برای دوربرد
cap
انتخاب برای تیم ملی
capped
انتخاب برای تیم ملی
qualifiers
انتخاب شده برای دوربرد
realises
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
split ticket
<idiom>
انتخاب افراد سیاسی برای رای
controlled thermonuclear reaction
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
interrogations
ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
interrogation
ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
diction
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
device
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
despatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
devices
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
despatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
break
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
chord keying
عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
breaks
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
mode
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
filter
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
filters
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
modes
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
masks
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
packet
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packets
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
times
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
timed
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
mask
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
carrier company
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
time
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
reserve factor
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
synoptic situation
شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
pass
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
beacon double
اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
jukebox
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
tactile
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
jukeboxes
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
decision
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
enumerated type
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
decisions
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
masks
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
mask
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
fetches
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
tabled
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
fetch
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
tables
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
best fit
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
animalization
واجد صفات حیوانی
homozygote
واجد صفات پدرومادر
searchingly
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searches
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searched
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
Apple Key
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
scan
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
menu
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menus
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
qui tam action
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
actions
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
action
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
humanize
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanises
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanized
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizes
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizing
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanising
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanised
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
the conditions
شرایط ان
terming
شرایط
termed
شرایط
term
شرایط
conditions
شرایط
terms
شرایط
controlled reprisal
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
boundary conditions
شرایط مرزی
requirements
شرایط لازم
Russian roulette
<idiom>
شرایط پرخطر
boundary conditions
شرایط حدی
standard temperature and pressure
شرایط متعارفی
working conditions
شرایط کار
no bed of roses
<idiom>
شرایط سختوبد
second order conditions
شرایط ثانوی
qualifications
شرایط لازم
conditions
شرایط اوضاع
tight spot
<idiom>
شرایط سخت
payment terms
شرایط پرداخت
emergency conditions
شرایط اضطراری
fair play
شرایط برابر
plateau
شرایط پایا
standard temperature and pressure
شرایط استاندارد
initial condition
شرایط اولیه
conditions of use
شرایط کاربرد
actude conditions
شرایط حاد
ambient conditions
شرایط محیطی
final cinditions
شرایط پایانی
final cinditions
شرایط فینال
actude conditions
شرایط شدید
admission requirements
شرایط پذیرش
conditions of (the) competition
شرایط رقابت
competitive conditions
شرایط رقابت
existing circumstances
شرایط موجود
present conditions
شرایط فعلی
suitable conditions
شرایط مناسب
plateaus
شرایط پایا
plateaux
شرایط پایا
ballistic conditions
شرایط بالیستیکی
usual conditions
شرایط معمول
qualification
وضعیت شرایط
average conditions
شرایط متوسط
equilibrium conditions
شرایط تعادل
average conditions
شرایط عادی
competition conditions
شرایط رقابت
disadvantage
شرایط نامساعد
ball games
شرایط وضعیت
standard conditions
شرایط متعارفی
makings
شرایط لازم
settlement terms
شرایط تسویه
settlement terms
شرایط پرداخت
implied terms
شرایط ضمنی
implied terms
شرایط تلویحی
given conditions
شرایط معینه
given conditions
شرایط معلوم
liner terms
شرایط خط کشتیرانی
delivery terms
شرایط تحویل
sufficient conditions
شرایط کافی
condition of readiness
شرایط امادگی
conditions of contract
شرایط قرارداد
adverse factors
شرایط نامساعد
credit terms
شرایط اعتبار
ball game
شرایط وضعیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com