English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (3 milliseconds)
English Persian
main unit واحد اصلی
Search result with all words
logical واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
base unit یکای اصلی واحد اصلی
cpu بخش اصلی CPU شامل ALU واحد کنترل
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
ip واحد نمایش مخصوص که به کار بردن امکان میدهد صفحات ویدیو متن ویرایش کنند پیش از ارسال آنها به پایگاه داده اصلی
scsi پیشرفتی که باعث باسن داده پهن تر از JCSI اصلی میشود به طوری که میتواند داده بیشتری را در واحد زمانی ارسال کند
Other Matches
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
module واحد
one واحد
single واحد
plank واحد
univalent واحد
measure واحد
unitage یک واحد
unilinear در یک خط واحد
singlets خط واحد
singlet خط واحد
ones واحد
units واحد
unit واحد
monad واحد
at the same time در ان واحد
modules واحد
fuse unit واحد فیوز
heat unit واحد حرارت
rad یک واحد دوزاتمی
plants واحد صنعتی
henry واحد خودالقایی
gold standard واحد طلا
pounds واحد وزن
terminal unit واحد پایانه
fuse element واحد فیوز
step واحد مجزا
logic unit واحد منطقی
storming column واحد مامورحمله
storage unit واحد انباره
tape unit واحد نوار
shipping unit واحد حمل
stepping واحد مجزا
identity matrix ماتریس واحد
single density با تراکم واحد
imaginary unit واحد موهومی
terminal unit واحد پایانی
plant واحد صنعتی
storage unit واحد ذخیره
industrial unit واحد صنعتی
repeating unit واحد تکراری
single precision دقت واحد
single tax مالیات واحد
information unit واحد اطلاعات
measure واحد میزان
pounding واحد وزن
pounded واحد وزن
bar واحد فشار
lambert واحد روشنایی
monetary unit واحد پولی
basis قیمت واحد
output unite واحد خروجی
gusts واحد چشایی
gust واحد چشایی
personality module واحد شخصیت
phot واحد روشنایی
physical unit واحد فیزیکی
phyton واحد گیاهی
one یک واحد یگانه
motor unit واحد حرکتی
mpu واحد میکروپروسسور
bars واحد فشار
unity شماره یک واحد
object module واحد مقصود
object module واحد مقصد
ones یک واحد یگانه
monomeric unit واحد تکپار
monitor unit واحد مبصر
monetary unit واحد پول
microprocessing unit واحد ریزپردازنده
microcycle واحد زمان
input unit واحد ورودی
ounce واحد جرم
processing unit واحد پردازش
ounces واحد جرم
processing unit واحد پردازنده
input unit واحد اولیه
program module واحد برنامه
pyramiding مدیریت واحد
quarterstaff واحد یموت
input block واحد ورودی
interlocking directorate مدیریت واحد
peripheral unit واحد جنبی
fraction 1-بخشی از یک واحد
fractions 1-بخشی از یک واحد
memory module واحد حافظه
measuring unit واحد سنجش
sampled واحد نمونه
sample واحد نمونه
magnetic unit واحد مغناطیسی
logical unit واحد منطقی
lighting unit واحد روشنایی
pound واحد وزن
unified budget بودجه واحد
fee بهای واحد
unit weight وزن واحد
building unit واحد ساختمانی
unitization تعیین واحد
concern واحد اقتصادی
command unit واحد فرمان
data item واحد داده
unit tube لوله واحد
bril واحد درخشندگی
unit record رکورد واحد
unit of time واحد زمانی
unit position مکان واحد
unit price واحد بهاء
unit price واحد قیمت
motifs واحد تکراری
motif واحد تکراری
unit price قیمت واحد
unit price بهای واحد
electrostatic unit واحد الکترواستاتیک
control unit واحد کنترل
display unit واحد نمایش
datum یک واحد داده
derived unit واحد فرعی
secondary unit واحد فرعی
display unit واحد نمایشگر
disk unit واحد گرده
astronomical unit واحد نجومی
data unit واحد داده
driver unit واحد محرک
efficiency unit واحد کارایی
dyadic unit واحد دو عضوی
cost unit قیمت واحد
work unit واحد کار
dust arrester واحد گردگیری
cpu واحد کنترل
cu واحد کنترل
disk unit واحد دیسک
unit load واحد بار
arithmetic unit واحد محاسبه
unit distance با فاصله واحد
unit elasticity کشش واحد
unit hydrograph هیدروگراف واحد
contractors yard واحد ساختمانی
unit matrix ماتریس واحد
unit of account واحد محاسبه
concerns واحد اقتصادی
absolute unit واحد مطلق
angstrom unit واحد انگستروم
unit cell سلول واحد
unit cost هزینه واحد
arithmetic unit واحد حساب
unit of fire واحد اتش
basic construction unit واحد ساختمانی
unit of currency واحد پولی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com