Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
plant
واحد صنعتی
plants
واحد صنعتی
industrial unit
واحد صنعتی
Search result with all words
pilot plant
واحد ازمایش صنعتی
Other Matches
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
industrial
صنعتی
high wrought
صنعتی
technical
صنعتی
industrial water
اب صنعتی
manufacturing
صنعتی
industrial psychology
روانشناسی صنعتی
industrial revolution
انقلاب صنعتی
artless
غیر صنعتی
polytechnical
دانشکده صنعتی
applied economics
اقتصاد صنعتی
industrial management
مدیریت صنعتی
industrialism
سیستم صنعتی
artful
ماهرانه صنعتی
polytechnics
دانشکده صنعتی
polytechnic
دانشکده صنعتی
industrial unions
اتحادیههای صنعتی
industrialization
صنعتی سازی
industrial wastewater
فاضلاب صنعتی
engineering workshop
کارگاه صنعتی
trade effluent
فضولات صنعتی
industrial workers
کارگران صنعتی
art bronze
برنز صنعتی
artistical
هنرامیز صنعتی
technical grade
خلوص صنعتی
industrialization
صنعتی کردن
artificial magnet
مغناطیس صنعتی
industrializing
صنعتی کردن
industrialises
صنعتی کردن
industrial switch
کلید صنعتی
industrial union
اتحادیه صنعتی
technologically
حرفهای صنعتی
industrialising
صنعتی کردن
industrialize
صنعتی کردن
industrializes
صنعتی کردن
industrialization
صنعتی شدن
industrial espionage
جاسوسی صنعتی
mechnical
ماشینی صنعتی
technological
حرفهای صنعتی
industrial economics
اقتصاد صنعتی
industrial area
منطقه صنعتی
industrial building
ساختمان صنعتی
industrial building
بنای صنعتی
industrial chemistry
شیمی صنعتی
industrial concern
بنگاه صنعتی
industrial consumption
مصرف صنعتی
commercial efficiency
بازده صنعتی
industrial disputes
اختلافات صنعتی
industrial fluctuations
نوسانهای صنعتی
industrial electronic
الکترونیک صنعتی
valve
شیر صنعتی
industrial frequency
فرکانس صنعتی
vertical union
اتحادیه صنعتی
producer buyer
خریدار صنعتی
industrial insurance
بیمه صنعتی
industrial nations
کشورهای صنعتی
industrial relations
روابط صنعتی
industrial capitalism
سرمایه داری صنعتی
process of industrialization
فرایند صنعتی شدن
industrial robot
دستگاه خودکار صنعتی
valve
ولو
[شیر صنعتی]
industrial classifications
طبقه بندی صنعتی
applied economics engineer
مهندس اقتصاد صنعتی
industrial reserve army
ارتش ذخیره صنعتی
the industrial quarter of the
محله صنعتی شهر
industrial electric locomotive
لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial investment
سرمایه گذاری صنعتی
bric-a-brac
خرده ریز صنعتی
an artistic production
عمل یا کار صنعتی
index of industrial production
شاخص تولید صنعتی
decreasing cost industry
هزینه نزولی صنعتی
producer advertising
تبلیغ محصولات صنعتی
art casting
ریخته گری صنعتی
manufactoring tape milling machine
دستگاه نورد صنعتی
inartistically
بطور غیر صنعتی
industrial workers of the world
کارگران صنعتی جهان
industrial alternating current
جریان متناوب صنعتی
interphase transformer loss
تلفات پیچک صنعتی
pastiche
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
artlessly
بطور ساده یاغیر صنعتی
pastiches
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
Midlands
ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrialize
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
metonymical
دارای صنعتی که انراmetonym گویند
articlcs of virtu
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
industrialises
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
trade fixtures
الات صنعتی نصب شده
industrial instrument
دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrializing
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Industrial Architecture
معماری خانه های صنعتی
industrialising
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
technologies
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technological
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technology
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
labour intensive industry
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic
[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
pot-boiler
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrialized building
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot-boilers
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrial Park
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
din
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
pantechnicon
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
high Sierra specification
روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
an iconic statue
مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
value added
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
Luddites
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
plank
واحد
units
واحد
singlets
خط واحد
single
واحد
one
واحد
singlet
خط واحد
measure
واحد
module
واحد
unilinear
در یک خط واحد
modules
واحد
univalent
واحد
monad
واحد
unit
واحد
unitage
یک واحد
at the same time
در ان واحد
ones
واحد
cost accounting
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
basic shaft
محور واحد
lambert
واحد روشنایی
basic construction unit
واحد ساختمانی
physical unit
واحد فیزیکی
phyton
واحد گیاهی
contractors yard
واحد ساختمانی
monetary unit
واحد پولی
microprocessing unit
واحد ریزپردازنده
bril
واحد درخشندگی
ounces
واحد جرم
memory module
واحد حافظه
concerns
واحد اقتصادی
command unit
واحد فرمان
concern
واحد اقتصادی
pound
واحد وزن
measuring unit
واحد سنجش
pounding
واحد وزن
pounds
واحد وزن
pounded
واحد وزن
building unit
واحد ساختمانی
microcycle
واحد زمان
absolute unit
واحد مطلق
phot
واحد روشنایی
monetary unit
واحد پول
monitor unit
واحد مبصر
mpu
واحد میکروپروسسور
logical unit
واحد منطقی
arithmetic unit
واحد حساب
arithmetic unit
واحد محاسبه
object module
واحد مقصود
object module
واحد مقصد
repeating unit
واحد تکراری
astronomical unit
واحد نجومی
output unite
واحد خروجی
peripheral unit
واحد جنبی
motor unit
واحد حرکتی
angstrom unit
واحد انگستروم
bar
واحد فشار
lighting unit
واحد روشنایی
monomeric unit
واحد تکپار
personality module
واحد شخصیت
main unit
واحد اصلی
step
واحد مجزا
stepping
واحد مجزا
magnetic unit
واحد مغناطیسی
fee
بهای واحد
motifs
واحد تکراری
motif
واحد تکراری
logic unit
واحد منطقی
ounce
واحد جرم
driver unit
واحد محرک
unit cost
هزینه واحد
unit distance
با فاصله واحد
unit elasticity
کشش واحد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com