Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
ground power unit
واحد قدرت زمینی
Other Matches
auxiliary power unit
واحد قدرت کمکی
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
ground liaison
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
army commander
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yams
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
earthly
زمینی
sublunary
زمینی
sublunar
زمینی
sub astral
زمینی
landed a
زمینی
subaerial
رو زمینی
territorial
زمینی
tumbling
زمینی
earth-bound
زمینی
tellurian
زمینی
predial or prae
زمینی
agrarian
زمینی
terrestrial
زمینی
terrene
زمینی
terraneous
زمینی
landmine
مین زمینی
terraqueous
زمینی ودریایی
groundnut
بادام زمینی
groundnuts
بادام زمینی
ground control
کنترل زمینی
landmines
مین زمینی
monkey nut
بادام زمینی
ground forces
نیروهای زمینی
terrestrial radiation
تابشهای زمینی
graze burst
ترکش زمینی
peanuts
بادام زمینی
peanuts
پسته زمینی
ground speed
سرعت زمینی
ground fire
تیر زمینی
ground force
نیروی زمینی
ground forces
نیروی زمینی
terrestrial refraction
شکست زمینی
ground return
برگشت زمینی
ground return
بازتاب زمینی
potato
سیب زمینی
potatoes
سیب زمینی
gully
دالان زمینی
gullies
دالان زمینی
ground observer
دیدبان زمینی
murphy
سیب زمینی
tellurian matter
ماده زمینی
army attache
وابسته زمینی
praties
سیب زمینی
tater
سیب زمینی
ground position
ایستگاه زمینی
antenna ground
انتن زمینی
armies
نیرو زمینی
army
نیرو زمینی
earth antenna
انتن زمینی
apogee
اوج زمینی
ground circuit
مدار زمینی
ground position
موقعیت زمینی
gulleys
دالان زمینی
ground liaison
رابط زمینی
ground nut
بادام زمینی
terrain return
اکوی زمینی
ground observation
دیدبانی زمینی
perigee
حضیض زمینی
terrain corridor
دالان زمینی
army general staff
ستادنیروی زمینی
army forces
نیروهای زمینی
overland mail
پست زمینی
ground antenna
انتن زمینی
subterraneous
زیر زمینی
bonus pass
پاس زمینی
floor lamp
اباژور زمینی
terrestrial
وضعیت زمینی
suberranean
زیر زمینی
ground waves
امواج زمینی
standard lamps
[British]
آباژورهای زمینی
floor lamps
[American]
آباژورهای زمینی
groundling
گیاه زمینی
standard lamp
[British]
آباژور زمینی
floor lamp
[American]
آباژور زمینی
land tail
بنه زمینی
land combat
نبرد زمینی
land force n
نیروی زمینی
land forces
نیروی زمینی
land mine
مین زمینی
hypogean
زیر زمینی
ground surveillance
مراقبت زمینی
peanut
بادام زمینی
mail gram
پست زمینی
ground surveillance
تجسس زمینی
ground track
مسیر زمینی
hypogeal
زیر زمینی
infernal regions
دیارزیر زمینی
earthy
زمینی دنیوی
ground wave
موج زمینی
earth nut
بادام زمینی
hypogeous
زیر زمینی
peanut
پسته زمینی
chipmunk
موش خرمای زمینی
army artillery
توپخانه نیروی زمینی
telluric
دارای تلوریوم زمینی
kidney potato
سیب زمینی سرخ
tellurous
دارای تلوریوم زمینی
army aviator
خلبان نیروی زمینی
army base
پایگاه نیروی زمینی
land tail
باقیمانده زمینی یکان
sweet potatoes
سیب زمینی شیرین
dower
سوراخ زیر زمینی
army depot
امادگاه نیروی زمینی
army corps
سپاههای نیروی زمینی
extraterrestrial radiation
تابشهای ماوراء زمینی
chipmunks
موش خرمای زمینی
army base
پادگان نیروی زمینی
land carriage
بار کشی زمینی
crispest
سیب زمینی برشته
crisper
سیب زمینی برشته
crisp
سیب زمینی برشته
terrestrial
زمینی مربوط به زمین
undercroft
اتاق زیر زمینی
subway
ترن زیر زمینی
potato salad
سالاد سیب زمینی
sweet potato
سیب زمینی شیرین
subways
راه زیر زمینی
subway
راه زیر زمینی
crisps
سیب زمینی برشته
army
ارتش نیروی زمینی
armies
ارتش نیروی زمینی
gnome
جنی زیر زمینی
gnomes
جنی زیر زمینی
department of the army
وزارت نیروی زمینی
jerusalem a
سیب زمینی ترشی
rootstock
ساقه زیر زمینی
subways
ترن زیر زمینی
surveys
نقشه برداری زمینی
tumbler
ژیمناست زمینی کار
floor exercise
حرکات زمینی ژیمناستیک
peanut butter
خمیر بادام زمینی
pignut
یکنوع بادام زمینی
tumblers
ژیمناست زمینی کار
army staff
ستاد نیروی زمینی
rhizmatous
مانندساقه زیر زمینی
potatoes
انواع سیب زمینی
landmark
علامت مشخصه زمینی
potato
انواع سیب زمینی
geocentric latitude
عرض جغرافیایی زمینی
ground loom
دار زمینی
[قالی]
hotpots
آبگوشت سیب زمینی
surveyed
نقشه برداری زمینی
survey
نقشه برداری زمینی
secretary of the army
وزیر نیروی زمینی
task group
گروه ماموریت زمینی
groundwater
ابهای زیر زمینی
geomorphic
شبیه بزمین زمینی
cadastral survey
نقشه برداری زمینی
ground survey
نقشه برداری زمینی
grounded primary
مدار ورودی زمینی
asphaltum
قیر زمینی اسفالت
table water
سفره اب زیر زمینی
subterranean roots
ریشههای زیر زمینی
mashed potatoes
پوره سیب زمینی
field survey
نقشه برداری زمینی
latitude band
نوار عرضی زمینی
hotpot
آبگوشت سیب زمینی
surface mission
ماموریت دفاع زمینی
army post office
پستخانه نیروی زمینی
groundwave
موجهای رادیویی زمینی
landmarks
علامت مشخصه زمینی
army reserve
احتیاط نیروی زمینی
ground visibility
میزان دید زمینی
air ground liaison code
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
eye
دکمه یا گره سیب زمینی
theater army
نیروی زمینی صحنه عملیات
chips
سیب زمینی سرخ کرده
chip
سیب زمینی سرخ کرده
surface line
خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com