Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
probit
واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
Other Matches
average cost pricing
قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
average deviation
انحراف متوسط
mean deviation
انحراف متوسط
pareto criterion
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
deviation
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviations
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
natural rate hypothesis
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
minimim wage law
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
minimum range
حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
drift
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifted
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifting
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifts
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
substantialize
اساس دادن یا اساس پیدا کردن
income velocity of money
سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
featherbed
بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
base course
لایه اساس قشر اساس
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
undervaluation
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
probabilities
احتمالات
probability
احتمالات
probability table
جدول احتمالات
probability theory
نظریه احتمالات
probability analysis
تحلیل احتمالات
area of probability
محوطه احتمالات
max min system
سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
iffy
دارای احتمالات زیاد
odds
تمایل بیک سو احتمالات
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
preccession
انحراف محور ژیروسکوپ انحراف ژیروسکوپی
Dont rely on probabilities.
روی احتمالات متگی نباشید
the odds are in our favour
احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
grand larceny
سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
apparent wander
انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
statistical
اماری
statistic
اماری
statistical tests
ازمونهای اماری
statistical significance
معناداری اماری
statistical control
کنترل اماری
statistical methods
روشهای اماری
statistical analysis
تحلیل اماری
data
دادههای اماری
statistical mechanics
مکانیک اماری
charts
ترسیم اماری
statistical universe
جامعه اماری
statistical weight
وزن اماری
charting
ترسیم اماری
charted
ترسیم اماری
chart
ترسیم اماری
statistical thermodynamics
ترمودینامیک اماری
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
statistical artifact
پدیده تصنعی اماری
cartogram
نقشه اماری جغرافیایی
statistical software
نرم افزار اماری
fermi statistics
قاعده اماری فرمی
data fright receipt
رسید اماری حمل
data freight receipt
رسید اماری حمل
statistical learning theory
نظریه اماری یادگیری
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
maxwell boltzmann statistics
قاعده اماری ماکسول-بولتسمان
SAS
سیستم تجزیه وتحلیل اماری
dsm
راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
wage fund theory of wages
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
econometrics
استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
spss
Social the for StatisticalPackage Sciences بسته اماری برای علوم اجتماعی
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
power function
این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
analogies
قیاس
comparsion
قیاس
analogy
قیاس
abduction
قیاس
analogically
به قیاس
deduction
قیاس
immeasurable
بی قیاس
syllogism
قیاس
proportions
قیاس
immensurable
بی قیاس
inductions
قیاس
induction
قیاس
spanless
بی قیاس
proportion
قیاس
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
comparand
قیاس شونده
analogous
قابل قیاس
parables
قیاس نمونه
postulation
قیاس منطقی
paralogism
قیاس نادرست
paralogism
قیاس کاذب
topology
قیاس بمکان
paradoxes
قیاس ضد و نقیض
partisans of analogy
اهل قیاس
parity
قیاس مشابهت
comparability
قابلیت قیاس
extrapolation
قیاس گیری
extrapolations
قیاس گیری
analogue
شی قابل قیاس
parable
قیاس نمونه
deductively
از راه قیاس
inductively
بطور قیاس
analogize
قیاس کردن
postulate
قیاس منطقی
postulated
قیاس منطقی
postulates
قیاس منطقی
postulating
قیاس منطقی
enthymeme
قیاس اضماری
paradox
قیاس ضد و نقیض
syllogism
قیاس منطقی
analogical
قابل قیاس
analogues
شی قابل قیاس
syllogism
قیاس صوری
analog
شی قابل قیاس
majorpremise
کبرای قیاس
min
حداقل
minimum
حداقل
minimum stock level
حداقل
minims
حداقل
minimally
حداقل
minimal
حداقل
minim
حداقل
induction
قیاس کل از جزء استنتاج
parity of reasoning
قیاس یا شباهت استدلال
minor term
صغرای قیاس منطقی
analogist
قیاس و استدلال کننده
priori
از راه قیاس قیاسی
paralpgize
قیاس نادرست ساختن
proposition
مقصود قیاس منطقی
propositioned
مقصود قیاس منطقی
noetic
ذهنی قیاس منطقی
inductions
قیاس کل از جزء استنتاج
incomparable
غیر قابل قیاس
propositions
مقصود قیاس منطقی
propositioning
مقصود قیاس منطقی
lemma
صغرای قیاس منطقی
chronometry
علم قیاس زمان
modus ponens
قیاس استثنایی
[ریاضی]
apparent recession
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
fosdic
دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند
minimize
به حداقل رساندن
trough
حداقل موج
troughs
حداقل موج
least cost
حداقل هزینه
global minimum
حداقل مطلق
minim
وابسته به حداقل
base wage rate
حداقل دستمزد
minimised
به حداقل رساندن
neap tide
جذر و مد حداقل اب
minimizes
به حداقل رساندن
minimization
به حداقل رسانیدن
minimizing
به حداقل رساندن
minimum elevation
حداقل درجه
minimising
به حداقل رساندن
minims
وابسته به حداقل
relative minimum
حداقل نسبی
minimises
به حداقل رساندن
minimized
به حداقل رساندن
minimum size
اندازه حداقل
minimum range
حداقل برد
minimum charge
حداقل هزینه
minimum price
حداقل قیمت
price floor
حداقل قیمت
bottom price
حداقل قیمت
least price
حداقل قیمت
minimum wage
حداقل دستمزد
danger warning level
حداقل موجودی
minimum
حداقل کمینه
minimum charge
حداقل قیمت
extrapolates
قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolating
قیاس کردن استقراء نمودن
premise
صغری وکبرای قیاس منطقی
stoicheiometry
فن قیاس اوزان اتمی عناصربایکدیگر
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
premised
صغری وکبرای قیاس منطقی
elenchus
رد ازروی قیاس و صغری وکبری
extrapolate
قیاس کردن استقراء نمودن
premisses
صغری وکبرای قیاس منطقی
comparable
قابلیت مقایسه قیاس پذیر
lattice analogy
روش قیاس به تیر مشبک
extrapolated
قیاس کردن استقراء نمودن
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
minimum mortality
حداقل مرگ و میر
thermal resolution
حداقل اختلاف حرارت
thermal resolution
حداقل سنجش حرارت
maximum and minimum thermometer
گرماسنج حداقل و حداکثر
reduced strenght
حداقل استعداد جنگی
minimum subsistence level
سطح حداقل معیشت
least squares estimates
براورد حداقل مربعات
minimum standard of living
حداقل سطح زندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com