Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
shekel
واحد وزن وپول بابل قدیم
Other Matches
babylon
شهر بابل قدیم
babel
شهر و برج قدیم بابل
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
the exile
جلای بابل
postexilian
وابسته به پس از جلای بابل
exilian
وابسته بجلای بابل
post exilic
وابسته به پس از جلای بابل
pre exiliant
وابسته به پیش از جلای بابل
pre exilic
وابسته به پیش از جلای بابل
preexilian
وابسته به قبل ازدوره اسارت یهود در بابل
preexilic
وابسته به قبل از دوره اسارت یهود در بابل
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
the old world
بر قدیم
of old
قدیم
yore
در قدیم
primitive
قدیم
anciently
در قدیم
ancientry
عهد قدیم
old world
دنیای قدیم
dateless
بسیار قدیم
immensurable
خیلی قدیم
tzar
امپراطورروسیه قدیم
f. times
ایام قدیم
pierian
در مقدونیه قدیم
the old testament
عهد قدیم
the old ways
رسوم قدیم
Aborigine
اهلی قدیم
the youth of the world
روزگارخیلی قدیم
In times past . In olden days .
درروزگاران قدیم
old english
زبان انگلیسی قدیم
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
conservatives
پیرو سنت قدیم
satrap
استاندار قدیم ایران
samson
قاضی قدیم اسرائیل
uniting
سکه قدیم انگلیسی
samaria
سامریه در فلسطین قدیم
unites
سکه قدیم انگلیسی
unite
سکه قدیم انگلیسی
conservative
پیرو سنت قدیم
early
مربوط به قدیم عتیق
earliest
مربوط به قدیم عتیق
conventionality
پیروی از سنت قدیم
italic
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
land grave
کنت قدیم المانی
from immemorial times
از زمان خیلی قدیم
It is an old saying that …
از قدیم گفته اند که ...
kempo
تکنیک قدیم کاراته
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
immemorially
بطور خیلی قدیم
proconsular
وابسته به فرمانداران رم قدیم
iguanodont
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
carthage
شهر کارتاژ قدیم
propraetor
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
paleo etc
وابسته بشمال دنیای قدیم
Hamedan
شهر همدان
[اکباتان قدیم]
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
triumvirates
یکی از سه زمامدار روم قدیم
pony express
پست سریع السیر قدیم
triumvirate
یکی از سه زمامدار روم قدیم
plebs
توده مردم روم قدیم
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tchigorin indian
دفاع هندی قدیم شطرنج
fabliau
وابسته باشعار قدیم فرانسه
ecclesiast
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
pandect
حقوق مدنی روم قدیم
macaca
نوعی میمون دنیای قدیم
macaque
نوعی میمون دنیای قدیم
old indian defence
دفاع هندی قدیم شطرنج
sab
وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
nestorian
کلیسای نسطوری قدیم ایران
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
immemorial
بسیار قدیم خیلی پیش
punic
اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
triumvier
یکی از سه زمامدار روم قدیم
paleo arctic or palaeo
وابسته بشمال دنیای قدیم
paleethnology
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
doric
بسبک معماری قدیم یونان
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
portcullises
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
portcullis
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
gambit of aleppo
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
pre chellean
وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
sogdian
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
Whig
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
classics
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
classic
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
archon
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
He is an old – timer at this club .
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
from (since) the year dot
[British E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
Whigs
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
elam
کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
canon low
دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
scutum
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
staged
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
mesolithic
وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
lowboy
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
palafitte
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
yellow bile
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
azoth
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
fasces
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
units
واحد
plank
واحد
unitage
یک واحد
univalent
واحد
monad
واحد
unilinear
در یک خط واحد
measure
واحد
singlets
خط واحد
at the same time
در ان واحد
ones
واحد
singlet
خط واحد
single
واحد
one
واحد
module
واحد
modules
واحد
unit
واحد
angstrom unit
واحد انگستروم
heat unit
واحد حرارت
input unit
واحد ورودی
input unit
واحد اولیه
arithmetic unit
واحد حساب
input block
واحد ورودی
information unit
واحد اطلاعات
cost unit
قیمت واحد
cpu
واحد کنترل
cu
واحد کنترل
imaginary unit
واحد موهومی
pound
واحد وزن
pounded
واحد وزن
basic construction unit
واحد ساختمانی
building unit
واحد ساختمانی
command unit
واحد فرمان
pounding
واحد وزن
astronomical unit
واحد نجومی
contractors yard
واحد ساختمانی
pounds
واحد وزن
bril
واحد درخشندگی
control unit
واحد کنترل
interlocking directorate
مدیریت واحد
arithmetic unit
واحد محاسبه
lambert
واحد روشنایی
driver unit
واحد محرک
dust arrester
واحد گردگیری
dyadic unit
واحد دو عضوی
efficiency unit
واحد کارایی
electrostatic unit
واحد الکترواستاتیک
fee
بهای واحد
plant
واحد صنعتی
plants
واحد صنعتی
henry
واحد خودالقایی
industrial unit
واحد صنعتی
motifs
واحد تکراری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com