English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English Persian
tempo stroll variation واریاسیون صبر و انتظار
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
attends انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
variation واریاسیون
variations واریاسیون
exchange variation واریاسیون تعویضی
closed variation واریاسیون بسته
classical variation واریاسیون کلاسیک
prepared variation واریاسیون تدارک شده
mannheim variation واریاسیون مانهایم شطرنج
mardel plata variation واریاسیون ماردل پلاتا
bronstein variation واریاسیون برونشتاین دردفاع نیمزوهندی
burn variation واریاسیون برن در دفاع فرانسوی
swedish variation واریاسیون سوئدی در دفاع تاراش
pirc variation واریاسیون پیرک در دفاع نیمزوهندی
dragon variation واریاسیون دراگون دردفاع سیسیلی
nimzovith variation واریاسیون نیمزوویچ یاویناور شطرنج
fajarowics variation واریاسیون فایاروویچ دردفاع بوداپست
taimanov's variation واریاسیون تایمانوف در دفاع سیسیلی
leningrad variation واریاسیون لنینگراد در دفاع هلندی شطرنج
simagin's improved variation واریاسیون اصلاحی سیماگین در دفاع گرونفلد
sicilian dragon واریاسیون دراگون دفاع سیسیلی شطرنج
goteborg variation واریاسیون گوتبورگ در دفاع سیسیلی شطرنج
hanham variation واریاسیون هنم در دفاع فیلیدور شطرنج
canal's variation واریاسیون کانال در گامبی وزیر شطرنج
bpleslavsky variation واریاسیون بولسلاوسکی دردفاع سیسیلی شطرنج
simagin's lesser variation واریاسیون لزر سیماگین دردفاع گرونفلد
spassky variation واریاسیون اسپاسکی در دفاع نیمزو هندی
spielmann variation واریاسیون اشپیلمان در دفاع نیمزو هندی
romih variation واریاسیون رومی دردفاع شبه مران
advance variation واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
reynolds' variation واریاسیون رینولدز در دفاع مران شطرنج
sheveningen variation واریاسیون شونینگن در دفاع سیسیلی شطرنج
poisoned pawn variation واریاسیون پیاده زهراگین دردفاع سیسیلی
breslau variation واریاسیون برسلاو در روس لوپس شطرنج
mac cutcheon variation واریاسیون مک کاچن در دفاع فرانسوس شطرنج
botvinnik variation واریاسیون باتوینیک دردفاع نیمروزی شطرنج
blamenfeld variation واریاسیون بلومنفلد در دفاع مران شطرنج
bladel variation واریاسیون بلادل در دفاع هلندی شطرنج
prague variation واریاسیون پراگ در گامبی وزیر شطرنج
najdorf variation واریاسیون نایدورف در دفاع سیسیلی شطرنج
centre holding variation واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
ragozin variation واریاسیون راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
argentine variation واریاسیون ارژانتین در دفاع کیمبریج اسپرینگز
schlechter variation واریاسیون شلشتر در دفاع اسلاو شطرنج
winawer variation واریاسیون ویناور در دفاع فرانسوی شطرنج
manhattan variation واریاسیون مانهاتان درگامبی وزیر شطرنج
wilkes barre variation واریاسیون ویلکس بار دردفاع دو اسب شطرنج
frankenstein dracula variation واریاسیون فرانکشتاین-دراکولا در بازی شطرنج وینی
yogoslav variation واریاسیون یوگوسلاو دردفاع هندی شاه شطرنج
zurich variation واریاسیون زوریخ در دفاع نیمزو هندی شطرنج
panno variation واریاسیون پانو در دفاع هندی شاه شطرنج
pillsbury variation واریاسیون پیلزبری در بازی چهار اسب شطرنج
yogoslav attack حمله یوگوسلاو در واریاسیون دراگون دفاع سیسیلی شطرنج
alekhine's variation واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
counter thrust variation واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
prospecting انتظار
prospects انتظار
expectancy انتظار
expectance انتظار
anticipation انتظار
prospected انتظار
ready line خط انتظار
expectation انتظار
expectantly با انتظار
prospect انتظار
expectations انتظار
anticipated <adj.> انتظار می رود
error of expectation خطای انتظار
probable <adj.> انتظار می رود
in prospective انتظار داشته
ante-chamber اتاق انتظار
lobbied سالن انتظار
estimated <adj.> انتظار می رود
expected <adj.> انتظار می رود
inopinate انتظار نداشته
presumable <adj.> انتظار می رود
wait state حالت انتظار
wait state وضعیت انتظار
wait time زمان انتظار
waiting room اطاق انتظار
waiting time زمان انتظار
to look forward to انتظار داشتن
rendezvous area موضع انتظار
redezvous محل انتظار
reception room اتاق انتظار
reception rooms اتاق انتظار
beyond the pale <idiom> دوراز انتظار
in the cards <idiom> انتظار داشتن
waiting-room اتاق انتظار
to my great surprise برخلاف انتظار من
in prospect انتظار داشته
expectative مورد انتظار
anticipative درحالت انتظار
bide در انتظار ماندن
expectancy table جدول انتظار
expectancy chart نمودار انتظار
cooling period زمان انتظار
ante-rooms اطاق انتظار
anteroom اطاق انتظار
anterooms اطاق انتظار
aspiration level سطح انتظار
waiting list لیست انتظار
waiting-room اطاق انتظار
waiting-rooms اطاق انتظار
half pay حق انتظار خدمت
anticipatory در حال انتظار
standby حالت انتظار
standbys حالت انتظار
waiting lists لیست انتظار
lobbies سالن انتظار
lobby سالن انتظار
one anxious week of waiting یک هفته انتظار با نگرانی
anticipated inflation تورم مورد انتظار
sales expectations فروش مورد انتظار
anticipated price قیمت مورد انتظار
suit up ذخیره در انتظار بازی
in prospect مورد انتظار [در برنامه ]
expected frequency فراوانی مورد انتظار
expected price قیمت مورد انتظار
means end expectation انتظار وسیله- هدف
look forward انتظار چیزی را داشتن
anticipated profit سود مورد انتظار
nonpay status حالت انتظار خدمتی
likly انتظار داشتنی مناسب
on deck در انتظار نوبت شنا
point spread امتیاز قابل انتظار
to look forward to something انتظار چیزی را داشتن
intended saving پس انداز مورد انتظار
beyond one's expectation مافوق انتظار کسی
expected value ارزش مورد انتظار
samisch variation واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
promise نوید انتظار وعده دادن
profiteer فردیکه انتظار سودزیاد دارد
promises نوید انتظار وعده دادن
profiteers فردیکه انتظار سودزیاد دارد
to look forward expectantly to the future با انتظار به آینده نگاه کردن
to have arrived [expected moment] رسیدن [به زمان انتظار رفته]
await منتظر شدن انتظار داشتن
awaited منتظر شدن انتظار داشتن
expecting انتظار داشتن منتظر بودن
fractional antedating goal response خرده پاسخ انتظار هدف
speculates انتظار سودو زیاد داشتن
speculated انتظار سودو زیاد داشتن
waits انتظار کشیدن معطل شدن
waited انتظار کشیدن معطل شدن
wait انتظار کشیدن معطل شدن
speculating انتظار سودو زیاد داشتن
speculate انتظار سودو زیاد داشتن
awaiting aircraft availability زمان انتظار درخط تعمیر
expects انتظار داشتن منتظر بودن
awaiting منتظر شدن انتظار داشتن
awaits منتظر شدن انتظار داشتن
expect انتظار داشتن منتظر بودن
hold forth پیشنهاد کردن انتظار داشتن
expected انتظار داشتن منتظر بودن
product life expectancy عمر مورد انتظار محصول
intended investment سرمایه گذاری مورد انتظار
rubinstein variation واریاسیون روبنشتاین دربازی چهار اسب در دفاع فرانسوی دردفاع نیمزو هندی و دردفاع تاراش
a further 50 are in prospect ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
cabstand [American E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
I look forward to receiving your reply. من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
queuing theory نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
taxi rank [British E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi stand توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
envisaged انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
ready cap حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
get away with murder <idiom> انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
immediate پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
hang قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
mttr متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com