Dictiornary-Farsi | واریز نشده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (2 milliseconds)

English	Persian
open	واریز نشده
opened	واریز نشده
opens	واریز نشده
outstanding	واریز نشده
outstandingly	واریز نشده


Other Matches

unpremediated	پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
undisciplined	تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbroke	رام نشده سوقان گیری نشده
uncommitted	غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked	سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unresolved	تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unpicked	نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated	اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn	هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
settlement	واریز
landslides	واریز
landslide	واریز
acquittal	واریز
settlements	واریز
settle	واریز
settles	واریز
square	واریز کردن
landslide	واریز زمین
quits	واریز شده
settle	واریز کردن
acquittals	تبرئه واریز
settles	واریز کردن
squared	واریز کردن
open	بی دفاع واریز نش
squaring	واریز کردن
squares	واریز کردن
opened	بی دفاع واریز نش
opens	بی دفاع واریز نش
even	واریز کردن
inconsummate	تکمیل نشده انجام نشده
unsifted	الک نشده رسیدگی نشده
unsought	جستجو نشده کشف نشده
unasked	خواسته نشده پرسیده نشده
unset	جایگزین نشده جاانداخته نشده
undirected	رهبری نشده راهنمایی نشده
unredeemed	جبران نشده سبک نشده
uncharged	محسوب نشده رسمامتهم نشده
untried	امتحان نشده محاکمه نشده
irredenta	انجام نشده جبران نشده
split the difference <idiom>	واریز اختلاف پول
liquidator	حساب واریز کننده
liquidators	حساب واریز کننده
solvable	واریز شدنی قابل پرداخت
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
budget account	حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
elegit	حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
incomplete	انجام نشده پر نشده
unintended investment	سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush	اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
clearance	تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
settle	واریز کردن تصفیه کردن
remittance	ارسال وجه واریز وجه
remittances	ارسال وجه واریز وجه
settlement day	روز واریز روز پرداخت
settles	واریز کردن تصفیه کردن
check register	بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
unbowed	خم نشده
uncharged	پر نشده
unpublished	نشر نشده
unwashed	شسته نشده
unquestioned	استنتاق نشده
unreconstructed	بازسازی نشده
unquestioned	بررسی نشده
unpublished	چاپ نشده
unguarded	حساب نشده
unearned	کسب نشده
unquestioned	بحث نشده
unworn	استعمال نشده
wound less	زخمی نشده
non-registered [not registered] <adj.>	ثبت نشده
unworn	کهنه نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.	تا دیر نشده
unguarded	حراست نشده
autochthonous	جابجا نشده
the date was not specified	نشده بود
unaccommodated	فراهم نشده
unaccomplished	انجام نشده
unbacked	رام نشده
unbowed	سر کوب نشده
uncircumcised	ختنه نشده
uncleared	ترخیص نشده
uncoditioned	قطعی نشده
tenantless	اشغال نشده
roughdry	اطو نشده
non switched line	خط گزینه نشده
custom uncleared	ترخیص نشده
imperforate	منگنه نشده
in quires	صحافی نشده
in sheets	صحافی نشده
increate	افریده نشده
inedited	منتشر نشده
inedited	چاپ نشده
innascible	زایده نشده
intemerate	بی ناموس نشده
uncoditioned	شرط نشده
undeeded	در سندقید نشده
inextinct	نیست نشده
unsaturate	اشباع نشده
unsaturated	اشباع نشده
unsaved	پس انداز نشده
unset	ثابت نشده
unshod	نعل نشده
unsight	دیده نشده
unsocialized	اجتماعی نشده
unstudied	مطالعه نشده
unpremediated	تصور نشده
unpolished	پرداخت نشده
unnormalized	هنجار نشده
undefined	تعریف نشده
undirected	هدایت نشده
undisiplined	تربیت نشده
unexploded	منفجر نشده
unleached	سفید نشده
unlicked	لیسیده نشده
unsought	کاوش نشده
unspotted	ننگین نشده
unthickened	تغلیظ نشده
undeterred <adj.>	منصرف نشده
untested <adj.>	امتحان نشده
untested <adj.>	ممیزی نشده
uninspected <adj.>	ممیزی نشده
unexamined <adj.>	ممیزی نشده
unevaluated <adj.>	ممیزی نشده
unaudited <adj.>	ارزیابی نشده
unchecked <adj.>	ارزیابی نشده
unevaluated <adj.>	ارزیابی نشده
unexamined <adj.>	ارزیابی نشده
uninspected <adj.>	ارزیابی نشده
untested <adj.>	ارزیابی نشده
unaudited <adj.>	ممیزی نشده
unchecked <adj.>	ممیزی نشده
unissued <adj.>	توزیع نشده
unverified <adj.>	امتحان نشده
unverified <adj.>	ارزیابی نشده
unverified <adj.>	ممیزی نشده
unverified <adj.>	بازرسی نشده
unverified <adj.>	تست نشده
unissued <adj.>	منتشر نشده
unverified <adj.>	آزمایش نشده
unverified <adj.>	کنترل نشده
unverified <adj.>	تایید نشده
unverified <adj.>	بررسی نشده
unconnected	وصل نشده
unbleached <adj.>	سفیدگری نشده
uninspected <adj.>	کنترل نشده
untested <adj.>	کنترل نشده
unaudited <adj.>	تایید نشده
unchecked <adj.>	تایید نشده
unevaluated <adj.>	تایید نشده
unexamined <adj.>	تایید نشده
uninspected <adj.>	تایید نشده
untested <adj.>	تایید نشده
unexamined <adj.>	کنترل نشده
unevaluated <adj.>	کنترل نشده
unchecked <adj.>	کنترل نشده
undyed <adj.>	رنگرزی نشده
unaudited <adj.>	آزمایش نشده
unchecked <adj.>	آزمایش نشده
unevaluated <adj.>	آزمایش نشده
unexamined <adj.>	آزمایش نشده
uninspected <adj.>	آزمایش نشده
untested <adj.>	آزمایش نشده
unaudited <adj.>	کنترل نشده
unaudited <adj.>	بررسی نشده
unchecked <adj.>	بررسی نشده
unchecked <adj.>	بازرسی نشده
unevaluated <adj.>	بازرسی نشده
unexamined <adj.>	بازرسی نشده
uninspected <adj.>	بازرسی نشده
untested <adj.>	بازرسی نشده
unaudited <adj.>	امتحان نشده
unchecked <adj.>	امتحان نشده
unevaluated <adj.>	امتحان نشده
unexamined <adj.>	امتحان نشده
unaudited <adj.>	بازرسی نشده
untested <adj.>	تست نشده
unevaluated <adj.>	بررسی نشده
unexamined <adj.>	بررسی نشده
uninspected <adj.>	بررسی نشده
untested <adj.>	بررسی نشده
unaudited <adj.>	تست نشده
unchecked <adj.>	تست نشده
unevaluated <adj.>	تست نشده
unexamined <adj.>	تست نشده
uninspected <adj.>	تست نشده
uninspected <adj.>	امتحان نشده
uncommitted	تقبل نشده
unsung	ستایش نشده
unsung	خوانده نشده
unadulterated	مخلوط نشده
savage	رام نشده
savaged	رام نشده
savages	رام نشده
savaging	رام نشده
unattached	توفیق نشده
unsung	سروده نشده
outstanding	تصفیه نشده
unseen	مکشوف نشده
outstanding	پرداخت نشده
unseen	مشاهده نشده

open