Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (10 milliseconds)
English	Persian
self explanatory	واضح اشکار
self-explanatory	واضح اشکار
self explaining	واضح اشکار
Search result with all words
plain text	متن واضح و اشکار
Other Matches
disruptive pattern	اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifested	اشکار اشکار ساختن
manifests	اشکار اشکار ساختن
manifesting	اشکار اشکار ساختن
manifest	اشکار اشکار ساختن
plainer	واضح
plain	واضح
graphic	واضح
clears	واضح
plainest	واضح
plains	واضح
crystalline	واضح
vivid	واضح
ditinct	واضح
iuntelligibly	واضح
kenspeckle	واضح
distinct	واضح
perspicuous	واضح
palpable	واضح
conspicuous	واضح
transpicuous	واضح
well known	واضح
explicit	واضح
clearest	واضح
clearer	واضح
clear	واضح
explicit <adj.>	واضح
distinct <adj.>	واضح
perspicuous <adj.>	واضح
notable <adj.>	واضح
open and shut	ساده واضح
unambiguous	واضح روشن
plainly	بطور واضح
expound	واضح کردن
expounded	واضح کردن
lucid	واضح درخشان
luminous	شب نما واضح
open-and-shut	ساده واضح
overt	واضح نپوشیده
obvious	واضح بدیهی
distinctly	بطور واضح
orotund	قوی و واضح
crystal clear	واضح-مبرهن
cleaners	مشخص واضح
clean-cut	مشخص واضح
clean cut	مشخص واضح
lucidly	بطور واضح
expounding	واضح کردن
clearest	واضح کردن
sharp picture	تصویر واضح
clear picture	تصویر واضح
clear proof	دلیل واضح
clear evidence	دلیل واضح
clarifier	واضح کننده
clear	واضح کردن
clearer	واضح کردن
clears	بطور واضح
clears	واضح کردن
clearer	بطور واضح
clearest	بطور واضح
sharp image	تصویر واضح
clear	بطور واضح
expounds	واضح کردن
crying	اشکار
inevidence	اشکار
apparent	اشکار
overt	اشکار
open-and-shut	اشکار
open and shut	اشکار
evident	اشکار
out	اشکار
out-	اشکار
open	اشکار
opened	اشکار
inapparent	نا اشکار
opens	اشکار
burning disgrace	اشکار
uncovered	اشکار
outed	اشکار
patent	اشکار
plain	اشکار
patenting	اشکار
explicit	اشکار
patents	اشکار
flagrant	اشکار
plains	اشکار
plainest	اشکار
plainer	اشکار
clear	:اشکار
clearer	:اشکار
conspicuous	اشکار
clears	:اشکار
clearest	:اشکار
semblable	اشکار
obvious	اشکار
patented	اشکار
eye dialect	لهجهء واضح و هجایی
enhancing	بهتر یا واضح تر کردن
unconcealed	روشن هویدا واضح
demystifies	واضح و مبرهن کردن
enhances	بهتر یا واضح تر کردن
pseudopodium	تجسم واضح روح
documentary photography	عکس واضح وروشن
self explanatory	بدیهی واضح فی نفسه
plainly	بطور واضح صریحا"
enhanced	بهتر یا واضح تر کردن
self explaining	بدیهی واضح فی نفسه
open to the public	واضح درنظر عموم
self-explanatory	بدیهی واضح فی نفسه
demystifying	واضح و مبرهن کردن
pellucidly	بطور روشن یا واضح
It dawned upon him.	برای او [مرد] واضح شد.
spell out <idiom>	واضح توضیح دادن
demystified	واضح و مبرهن کردن
pseudopod	تجسم واضح روح
enunciation	تلفظ واضح و روشن
enhance	بهتر یا واضح تر کردن
demystify	واضح و مبرهن کردن
diction	تلفظ واضح و روشن
luculent	نور افشان واضح
It was borne in on him.	برای او [مرد] واضح شد.
evident to any one	نزدهمه اشکار
manifestations	اشکار سازی
amende honorable	عذرخواهی اشکار
conspicuous defect	عیب اشکار
manifestation	اشکار سازی
decryption	اشکار سازی
decrypt	اشکار ساختن
explicit behavior	رفتار اشکار
to make known	اشکار ساختن
visible balance	تراز اشکار
transpicuous	روشن اشکار
transpicuous	فرا اشکار
to reveal itself	اشکار شدن
to lay open	اشکار ساختن
revealed preference	رجحان اشکار
revealed preference	ترجیح اشکار
self evident	خود اشکار
manifester	اشکار کننده
manifestative	اشکار سازنده
overt behavior	رفتار اشکار
explicit cost	هزینه اشکار
frequency demodulation	اشکار ساختن
it will manifest it self	اشکار خواهد شد
manifest need	نیاز اشکار
kithe	اشکار ساختن
lay open	اشکار کردن
let out	اشکار ساختن
revealer	اشکار کننده
revealed	اشکار کردن
signalled	اشکار مشخص
bared	ساده اشکار
known	اشکار ساختن
axiom	حقیقت اشکار
axioms	حقیقت اشکار
open	ازاد اشکار
bare	ساده اشکار
opened	ازاد اشکار
opens	ازاد اشکار
visible	مرئی اشکار
market overt	بازار اشکار
barer	ساده اشکار
roundly	بی پرده اشکار
notoriously	بطور اشکار
patently	بطور اشکار
reveal	اشکار کردن
signaled	اشکار مشخص
signal	اشکار مشخص
explicit	اشکار صاف
avowals	افهار اشکار
avowal	افهار اشکار
glaring	اشکار مشهور
baring	ساده اشکار
barest	ساده اشکار
bares	ساده اشکار
reveals	اشکار کردن
undisguised	اشکار بی تلبیس
detects	اشکار کردن
flagrantly	باوقاحت اشکار
detection	اشکار سازی
public	عامه اشکار
displaying	اشکار کردن
displayed	اشکار کردن
display	اشکار کردن
displays	اشکار کردن
unfolds	اشکار کردن
detected	اشکار کردن
detect	اشکار کردن
unfold	اشکار کردن
detecting	اشکار کردن
unfolding	اشکار کردن
unfolded	اشکار کردن
to be clear to somebody	برای کسی واضح بودن
clarifying	واضح کردن توضیح دادن
speak up <idiom>	بلندو واضح سخن گفتن
clarify	واضح کردن توضیح دادن
truism	چیزی که پر واضح است ابتذال
truisms	چیزی که پر واضح است ابتذال
cts	واضح وروشن جهت ارسال
clarifies	واضح کردن توضیح دادن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com