English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (2 milliseconds)
English Persian
bodily واقعا جسمانی
Other Matches
carnal جسمانی
fleshly جسمانی
corporeal جسمانی
physical جسمانی
sensual شهوانی جسمانی
in the f. بصورت جسمانی
worldly جسمانی مادی
marasmus پژمردگی جسمانی
outworld دنیای جسمانی
earthen مادی جسمانی
temporal جسمانی زمانی
corporeality جسمانی بودن
fleshpots راحتی جسمانی
incorporate غیر جسمانی
incorporates غیر جسمانی
incorporating غیر جسمانی
corporality هستی جسمانی تن
bodily harm صدمه جسمانی
physical fitness امادگی جسمانی
material مادی جسمانی
fleshpot لذایذ جسمانی
materials مادی جسمانی
somatization جسمانی کردن
sentience حساسیت جسمانی
sensuousness پیروی جسمانی
physical مادی جسمانی
physical movement حرکت جسمانی
physical handicap معلولیت جسمانی
rough up <idiom> حمله وصدمه جسمانی
carnally بطور جسمانی یا شهوانی
the outward man ادم جسمانی جسم
somatoform disorder اختلال جسمانی شکل
somatization disorder اختلال جسمانی کردن
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
dysaesthesia اختلال حواس جسمانی
profaneness وابستگی بچیزهای جسمانی
physical anthropology انسان شناسی جسمانی
physical aptitude test ازمون استعداد جسمانی
anthropometry انسان سنجی جسمانی
tussling مسابقه جسمانی کشمکش
tussled مسابقه جسمانی کشمکش
tussle مسابقه جسمانی کشمکش
substantiating ماهیت جسمانی دادن به
substantiates ماهیت جسمانی دادن به
substantiated ماهیت جسمانی دادن به
substantiate ماهیت جسمانی دادن به
stressing تنش جسمانی- روانی
stresses تنش جسمانی- روانی
stress تنش جسمانی- روانی
incarnate دارای شکل جسمانی
sensuously مبنی بر لذات جسمانی
sensuous مبنی بر لذات جسمانی
tussles مسابقه جسمانی کشمکش
essentially واقعا"
actually واقعا
simply واقعا
veritably واقعا
virtually واقعا"
really واقعا
realy واقعا
of a verity واقعا
I Really need for u من واقعا
infantilism کندی رشد جسمانی وعقلانی
habitus وضعیت ساختمان جسمانی هیکل
verily حقیقتا واقعا
really sick واقعا عالی
really wicked واقعا جالب
really sick واقعا جالب
indeed واقعا هر اینه
quite سراسر واقعا
really wicked واقعا عالی
in point of fact <idiom> براستی ،واقعا
hard as nails <idiom> ازلحاظ جسمانی قوی درشت وسخت
to be hot [for] واقعا مشتاق بودن [به]
to be dead keen [on] واقعا مشتاق بودن [به]
Thank you very much indeed. واقعا خیلی ممنون.
What impudence!what never !what cheek! واقعا" که خیلی رو می خواهد !
zombiism اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
I'm really not responsible for it. <idiom> من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
I'm really not responsible for it. <idiom> واقعا کاری از دست من برنمی آد.
That's just [really] outragous! این که واقعا مضخرف است!
matter of fact <idiom> چیزی واقعا درست باشه
This is a red rag for me. این من را واقعا عصبانی میکند.
You really are cheeky! واقعا" عجب رویی داری !
I was devastated. <idiom> من را واقعا پریشان کرد. [اصطلاح روزمره]
You're driving me mad! تو من را واقعا دیوانه می کنی! [اصطلاح روزمره]
That's just ridiculous! این که واقعا مسخره است! [طنز]
to look like a million dollars [bucks] [American E] <idiom> واقعا محشر به نظر آمدن [اصطلاح روزمره]
You really look like a million bucks in that dress. در این لباس واقعا محشر به نظر می آیی.
You really ought to take better care of yourself. شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
That is all we needed!That caps ( beats ) all ! واقعا" همین یکی دیگه مانده بود !
I'm still not quite sure how good you are. من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
specious بطورسطحی درست فاهرامنطقی ودرست ولی واقعا عکس ان
... however sometimes it just can't be helped. ... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
show one's (true) colors <idiom> نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
ancillary equipment وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
quantum meruit هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives. تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
lysenkoism نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
reputed owner در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com