Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 72 (8 milliseconds)
English	Persian
purl	واژگون شدن
purled	واژگون شدن
purling	واژگون شدن
purls	واژگون شدن
to turn turtle	واژگون شدن
Search result with all words
keel	واژگون شدن افتادن
keels	واژگون شدن افتادن
converse	واژگون وارونه
conversed	واژگون وارونه
converses	واژگون وارونه
conversing	واژگون وارونه
ballast	هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
topsy turvy	واژگون
topsy-turvy	واژگون
reverse	نقض کردن واژگون کردن
reversed	نقض کردن واژگون کردن
reverses	نقض کردن واژگون کردن
reversing	نقض کردن واژگون کردن
topple	برگشتن واژگون کردن
toppled	برگشتن واژگون کردن
topples	برگشتن واژگون کردن
toppling	برگشتن واژگون کردن
upset	واژگون کردن
upsets	واژگون کردن
upsetting	واژگون کردن
subvert	واژگون ساختن
subvert	درون واژگون سازی کردن
subverted	واژگون ساختن
subverted	درون واژگون سازی کردن
subverting	واژگون ساختن
subverting	درون واژگون سازی کردن
subverts	واژگون ساختن
subverts	درون واژگون سازی کردن
upside down	واژگون
invert	انحراف سخن واژگون
inverting	انحراف سخن واژگون
inverts	انحراف سخن واژگون
overturn	واژگون کردن برانداختن
overturn	واژگون کردن
overturn	واژگون سازی
overturned	واژگون کردن برانداختن
overturned	واژگون کردن
overturned	واژگون سازی
overturns	واژگون کردن برانداختن
overturns	واژگون کردن
overturns	واژگون سازی
subversive	واژگون
subversives	واژگون
reversal	واژگون سازی واژگونی
reversals	واژگون سازی واژگونی
overturning	واژگون
capsize	واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsize	واژگون کردن قایق
capsized	واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsized	واژگون کردن قایق
capsizes	واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsizes	واژگون کردن قایق
capsizing	واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsizing	واژگون کردن قایق
eversible	واژگون شدنی
eversion	واژگون سازی
irreversibly	چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
overset	واژگون ساختن
tipper	کج کننده واژگون کننده
to keel over	واژگون کردن
to turn over	واژگون کردن کارکردن دراوردن
turn over	واژگون شدگی
turn turtle	واژگون شدن ناو یا قایق
upset _	واژگونی واژگون سازی اشفتگی اضطراب
upsetter	واژگون کننده
rock the boat <idiom>	واژگون کردن
inside out <idiom>	داخل به خارج برگشتن ،واژگون شدن
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com