Dictiornary-Farsi | واکنش فوری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
instantaneous reaction	واکنش فوری


Other Matches

shortening reaction	واکنش مختصر واکنش کوتاه کننده
snap shot	فوری
spots	فوری
instantaneous <adj.>	فوری
immediate <adj.>	فوری
acute <adj.>	فوری
spot	فوری
prompt	فوری
urgent	فوری
unintermediate <adj.>	فوری
prompts	فوری
prompted	فوری
sudden	فوری
instanter	فوری
urgently	فوری
intuitive <adj.>	فوری
spontaneous	فوری
posthaste	فوری
real time	بازده فوری
cash spot	نقد فوری
spot test	ازمایش فوری
cash prompt	نقد فوری
speedy trial	دادرسی فوری
snapshot	عکس فوری
urgent priority	تقدم فوری
snapshots	عکس فوری
hasty	عجولانه فوری
inst	مخفف فوری
snap shot	عکس فوری
emergency priority	تقدم فوری
prompt payment	پرداخت فوری
prompt deployment	گسترش فوری
immediate action	عملیات فوری
immediate memory	حافظه فوری
immediate message	پیام فوری
immediate mission	تک فوری هوایی
prompt delivery	تحویل فوری
instantaneous photograph	عکس فوری
emergency care	مراقبتهای فوری
immediate	خیلی فوری
scram	فوری رفتن
snap shooter	عکاس فوری
scrams	فوری رفتن
pistolgraph	عکس فوری
snap shot	عکس فوری گرفتن
pistolgraph	دستگاه عکس فوری
I need them urgently.	من آنها را فوری میخواهم.
ready service	اماده به استفاده فوری
payable immediately	قابل پرداخت فوری
quick set	گرفتن فوری بتن
snapshoot	عکس فوری گرفتن
immediate mission	ماموریت فوری هوایی
snapshoot	تیر فوری انداختن
red alerts	آژیر خطر فوری
red alert	آژیر خطر فوری
immediate addressing	ادرس دهی فوری
the letter is urgent	نامه فوری است
immediate action	عکس العمل فوری
snap report	گزارش فوری یا انی
upsurge	قیام فوری وناگهانی
snap	گرفتن عکس فوری
snapping	گرفتن عکس فوری
snaps	گرفتن عکس فوری
snapped	گرفتن عکس فوری
To demand prompt payment.	تقاضای پرداخت فوری کردن
spot price	قیمت برای فروش فوری
tea bag	پاکت محتوی چای فوری
Please reply as a matter of urgency.	لطفا فوری پاسخ دهید.
exigent	محتاج به اقدام یا کمک فوری
tea bags	پاکت محتوی چای فوری
to stop cold something	چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
emergencies	حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency	حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies	پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency	پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
This company guarantees prompt delivery of goods.	این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
spot sale	فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
A rapid response would be appreciated.	از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom>	فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
reactance	واکنش
rebounded	واکنش
rebounding	واکنش
rebound	واکنش
reactions	واکنش
reactional	واکنش
rebounds	واکنش
reaction	واکنش
overall reaction	واکنش کل
reflex	واکنش
responses	واکنش
reflexes	واکنش
response	واکنش
consecutive reaction	واکنش پی در پی
reflex force	نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
inquiry processing	فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
readout	دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
rate of reaction	سرعت واکنش
reactance	واکنش برق
reactant	واکنش کننده
quenching reaction	واکنش فرونشانی
overreaction	واکنش افراطی
nuclear reaction	واکنش هستهای
net reaction	واکنش نتیجه
photoperiodism	واکنش نوری
reactant	واکنش دهنده
reaction chamber	اطاق واکنش
retroact	واکنش داشتن
side reaction	واکنش جانبی
spectral response	واکنش طیفی
conditioned response	واکنش شرطی
substitution reaction	واکنش استخلافی
suprafacial reaction	واکنش تک رخی
third order reaction	واکنش مرتبه سه
transfer reaction	واکنش انتقالی
transient response	واکنش گذرا
unimolecular reaction	واکنش تک مولکولی
witting reaction	واکنش ویتیگ
double-take	واکنش دوگانه
response time	زمان واکنش
reformatsky reaction	واکنش رفرماتسکی
reaction coordinates	مختصات واکنش
reaction curve	منحنی واکنش
reaction equation	معادله واکنش
reaction formation	واکنش وارونه
reaction key	کلید واکنش
reaction potential	پتانسیل واکنش
reaction products	فراوردههای واکنش
reaction progress	پیشرفت واکنش
reaction threshold	استانه واکنش
reaction time	زمان واکنش
reactivity	واکنش پذیری
reboant	دارای واکنش
double-takes	واکنش دوگانه
aldol reaction	واکنش الدولی
elementary reaction	جزء واکنش
electrocyclic reaction	واکنش الکتروسیکلی
displacement reaction	واکنش جانشینی
recoil	واکنش داشتن بر
recoiled	واکنش داشتن بر
delayed reaction	واکنش درنگیده
deferred reaction	واکنش معوق
recoiling	واکنش داشتن بر
elimination reaction	واکنش حذفی
emergency reaction	واکنش اضطرار
favorskii reaction	واکنش فاروسکی
false reaction	واکنش کاذب
exothermic reaction	واکنش گرماده
side effect	واکنش ثانوی
exchanger reaction	واکنش تبادلی
side-effect	واکنش ثانوی
side-effects	واکنش ثانوی
endothermic reaction	واکنش گرماگیر
recoils	واکنش داشتن بر
conversion reaction	واکنش تبدیلی
bimolecular reaction	واکنش دو مولکولی
alarm reaction	واکنش هشدار
bandeung ryouic	نیرو- واکنش
backward reaction	واکنش برگشت
avoidance reaction	واکنش اجتنابی
armature reaction	واکنش ارمیچر
aldol condensation	واکنش الدولی
antarafacial reaction	واکنش دوزخی
addition reaction	واکنش افزایشی
cannizzaro reaction	واکنش کانیزارو
condensation reaction	واکنش تراکمی
concentred reaction	واکنش همزمان
reactor	عامل واکنش
reactors	عامل واکنش
circular reaction	واکنش چرخشی
chemical reaction	واکنش شیمیایی
acid reaction	واکنش اسیدی
first order reaction	واکنش مرتبه یک
reactive	واکنش دار
insertion reaction	واکنش جایگیری
chain reaction	واکنش زنجیری
chain reaction	واکنش زنجیرهای
stepping	جزء واکنش
homogeneous reaction	واکنش همگن
hikite	دست واکنش
heterogeneous reaction	واکنش ناهمگن
instantaneous reaction	واکنش انی
reacts	واکنش کردن
reactive	واکنش پذیر
step	جزء واکنش
mass reaction	واکنش کلی
react	واکنش کردن
reacted	واکنش کردن
reacting	واکنش کردن
irreflexive	بدون واکنش
intermediate reaction	واکنش واسطه
reaction graph	گراف واکنش
forward reaction	واکنش رفت
fugue reaction	واکنش گریز
grief reaction	واکنش سوگ
growth reaction	واکنش رشد
chain reactions	واکنش زنجیری
half reaction	نیم واکنش
haloform reaction	واکنش هالوفرم
chain reactions	واکنش زنجیرهای
heat of reaction	گرمای واکنش