Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
transfer
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transferring
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
Other Matches
bail
واگذاری انتقال
transferring
سند انتقال یا واگذاری
transfer
سند انتقال یا واگذاری
transfers
سند انتقال یا واگذاری
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
conveyance
واگذاری
resignations
واگذاری
consignation
واگذاری
cession
واگذاری
condescension
واگذاری
conveyances
واگذاری
bailment
واگذاری
surrendering
واگذاری
devolvement
واگذاری
resignation
واگذاری
devolution
واگذاری
transference
واگذاری
assignments
واگذاری
surrender
واگذاری
surrendered
واگذاری
surrenders
واگذاری
abaloenation
واگذاری
assignment
واگذاری
concession
واگذاری
concessions
واگذاری
leave
واگذاری
transfer
واگذاری
transter
واگذاری
transferring
واگذاری
assigment
واگذاری
relinguishment
واگذاری
transfers
واگذاری
abandoment
واگذاری
abalienate
واگذاری
leaving
واگذاری
resigns
واگذاری
resign
واگذاری
transferable credit
اعتبارقابل واگذاری
abandons
واگذاری رهاسازی
assignment
واگذاری اسناد
surrender
واگذاری صرفنظر
infeudation
واگذاری به تیول
instrument of assignment
سند واگذاری
assignments
واگذاری اسناد
submission
واگذاری تفویض
distribution of forces
واگذاری نیروها
abandonment
واگذاری دل کندن
feoffment
واگذاری تیول
estate in joint tenancy
واگذاری مشاع
voluntary assignment
واگذاری اختیاری
quiet enjoyment
واگذاری مطلق
retrocession
واگذاری مجد د
abandon
واگذاری رهاسازی
target allocation
واگذاری هدف
sector
منطقه واگذاری
sectors
منطقه واگذاری
abandoning
واگذاری رهاسازی
demission
واگذاری استعفاء
assignable credit
اغتبارقابل واگذاری
remittances
وجه واگذاری
transferring
واگذاری تحویل
assignment of contract
واگذاری قرارداد
surrendered
واگذاری صرفنظر
surrenders
واگذاری صرفنظر
transfer
واگذاری تحویل
transfer
واگذاری نقل
remittances
واگذاری وجه
remittance
وجه واگذاری
transfers
واگذاری نقل
transferring
واگذاری نقل
apportionment
واگذاری اعتبار
remittance
واگذاری وجه
transfers
واگذاری تحویل
release documents against
واگذاری اسناد در مقابل
assignation
قرار ملاقات واگذاری
policy of d.
سیاست واگذاری اوضاع
weapons assignment
واگذاری جنگ افزار
assignations
قرار ملاقات واگذاری
deed of assignment
سند واگذاری اختیارات
vested in interest
واگذاری حق انتفاع موجل
apportionment
واگذاری سهمیه بودجه
troop basis
مبنای واگذاری یکان
ration method
سبک واگذاری جیره
releases
ازاد سازی رهایی واگذاری
grants
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
granted
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vest
واگذاری حقی یامالی به دیگری
air defense sector
منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
grant
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vested in possession
واگذاری مال تحت تصرف
vests
واگذاری حقی یامالی به دیگری
release
ازاد سازی رهایی واگذاری
released
ازاد سازی رهایی واگذاری
self surrender
واگذاری خود تسلیم به اراده
lease
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
grants
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
tailed
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tail
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
cession
صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
tasking
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
enfeoffment
واگذاری ملک یاتیول ملک
assignation
[of something]
[to something]
واگذاری
[به چیزی]
[از چیزی]
assignment
[of something]
[to something]
واگذاری
[به چیزی]
[از چیزی]
sight bill
حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
order
حواله کرد حواله کردن دستور
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
bill
حواله
transferring
حواله
assignment
حواله
cheques
حواله
cheque
حواله
transfers
حواله
transfer
حواله
assignments
حواله
warranting
حواله
warrant
حواله
warranted
حواله
bills
حواله
warrants
حواله
order
حواله
drafted
حواله
money orders
حواله
trasfer
حواله
money order
حواله
drafts
حواله
draft
حواله
money orders
حواله پولی
assigns
حواله کردن
assigns
حواله گیر
money order
حواله پول
assigned
حواله کردن
acceptance
قبولی حواله
acceptances
قبولی حواله
assigning
حواله گیر
assigning
حواله کردن
to the order of
به حواله کرد
assign
حواله کردن
assigned
حواله گیر
money order
حواله پولی
assign
حواله گیر
drafts
حواله برات
transference
تحویل حواله
endorser
حواله دهنده
draw a cheque for
حواله کردن
pay voucher
حواله حقوقی
draft
حواله برات
post office order
چک یا حواله پستی
post order
حواله پستی
order cheque
چک به حواله کرد
delivery order
حواله تحویل
delivery note
حواله تحویل
delegant
حواله دهنده
drafted
حواله برات
money orders
حواله پول
debenture
حواله دولتی
make a draft for
حواله کردن
back order release
حواله الف
indorsation
حواله کردن
assigner
حواله دهنده
bank draft
حواله بانکی
bank bill
حواله بانکی
drawers
حواله دهنده
assignor
حواله دهنده
transfer of obligation
حواله مدنی
drawer
حواله دهنده
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
sight draft
برات یا حواله دیداری
overdraft
حواله زیادتر از اعتبار
assignment
حواله کردن مامورکردن
warrant to bearer
به حواله کرد حامل
warrent
حواله وسیله تضمین
money orders
حواله پستی وتلگرافی
foreign bill
حواله ارز خارجی
overdraft
حواله بی محل یا بی اعتبار
money order
حواله پستی وتلگرافی
overdrafts
حواله بی محل یا بی اعتبار
overdrafts
حواله زیادتر از اعتبار
assignments
حواله کردن مامورکردن
devisee
ذینفع حواله ارزی
advice note
حواله پیش پرداخت
cashes
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com