Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
epidemic
واگیر بیماری همه گیر
epidemics
واگیر بیماری همه گیر
Search result with all words
pesthole
مکان مستعد برای بیماری واگیر
Other Matches
contagium
واگیر
communicable
واگیر
infectious
واگیر
catching
واگیر
contagious
واگیر
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
sequela
بیماری ناشی از بیماری دیگر
quarantines
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
illness
بیماری
diseases
بیماری
disease
بیماری
malady
بیماری
illnesses
بیماری
maladies
بیماری
epizootic
بیماری
virulent
<adj.>
بیماری زا
pathogenic
بیماری زا
parkinsonism
بیماری پارکینسون
pathophobia
بیماری هراسی
nosophobia
بیماری هراسی
nosophilia
بیماری خواهی
insect vectors
حشرات بیماری زا
love sickness
بیماری عشق
lumpy jaw
بیماری "اکتینومیکوز"
mental illness
بیماری روانی
mental disorder
بیماری روانی
mental disease
بیماری روانی
neuropathy
بیماری عصب
pathogenesis
بیماری زایی
wilson's disease
بیماری ویلسون
AIDS
بیماری ایدز
AIDS
بیماری سیدا
legionnaires' disease
بیماری لژیونرها
radiation sickness
بیماری برتابشی
radiation sickness
بیماری اشعه
VD
بیماری مقاربتی
VD
بیماری زهروی
Diagnosis.
تشخیص بیماری
The symptoms ( of a disease) .
علائم بیماری
some kind of sickness
یک نوعی از بیماری
to be laid up with something
بیماری گرفتن
to be ill with something
بیماری گرفتن
pathognomy
بیماری شناسی
pick's disease
بیماری پیک
pick's syndrome
بیماری پیک
pott's disease
بیماری پوت
to have something
[a disease, an illness]
بیماری گرفتن
radiation sickness
بیماری تابشی
sick bed
بستر بیماری
tay sach's disease
بیماری تی- ساکس
to be down with something
بیماری گرفتن
pestilence
بیماری طاعون
down's disease
بیماری داون
catamnesis
تاریخچه بیماری
alzeimer's disease
بیماری الزایمز
advantage by illness
بهره بیماری
addison's disease
بیماری ادیسون
ailment
بیماری مزمن
venereal disease
بیماری مقاربتی
sick leave
استراحت بیماری
ailments
بیماری مزمن
rabies
بیماری هاری
illnesses
بیماری کسالت
illness
بیماری کسالت
symptomatic
نشانه بیماری
Parkinson's disease
بیماری پارکینسون
psychosis
بیماری روانی
remission
بهبودی بیماری
epilepsy
بیماری صرع
encephalopathy
بیماری مغزی
herpes simplex
بیماری تب خال
hansen's disease
بیماری هنسن
graves'disease
بیماری گریوز
haemorrhoid
[British]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
hemorrhoid
[American]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
hemorrhoid
[American]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
to get back on one's feet
بهتر شدن
[از بیماری]
haemorrhoid
[British]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
diphtheria
[diph]
دیفتیری
[پزشکی]
[بیماری]
to die of an illness
در اثر بیماری مردن
to pass a disease on
بیماری منتقل کردن
migraine
میگرن
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
black vomit
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
red plague
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
variola
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
pox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
fifth disease
[Erythema infectiosum]
بیماری پنجم
[پزشکی]
slapped cheek syndrome
بیماری پنجم
[پزشکی]
smallpox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
gilles de la tourett's disease
بیماری ژیل دو لاتورت
paranosis
بهره کشی از بیماری
primary gain
بهره اصلی بیماری
paranosic gain
بهره اصلی بیماری
loose smut
بیماری زنگ گندم
basedow's disease
بیماری بیس داو
beriberi
بیماری کمبود ویتامن B
insect vectors
حشرات ناقل بیماری
inpatient
بیماری که در بیمارستان میخوابد
iatrogenic illness
بیماری پزشک زاد
hemiparasite
انگلهایی که بیماری زا نیستند
he fell ill
به بستر بیماری افتاد
diathesis
بیماری پذیری ارثی
wernicke's encephalopathy
بیماری مغزی ورنیکه
epinosic gain
بهره ثانوی بیماری
secondary gain
بهره ثانوی بیماری
flight into sickness
پناه بردن به بیماری
pesthole
لانه بیماری ومیکروب
allopathy
معالجهء بیماری با اضداد ان
maladies
فاسد شدگی بیماری
malady
فاسد شدگی بیماری
polio
بیماری فلج اطفال
psychosomatic disease
بیماری روانی- تنی
hypertension
بیماری فشار خون
fungus
فونجی بیماری قارچی
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
to d. in one's bed
دراثر پیری یا بیماری مردن
pathoneurosis
روان رنجوری بیماری زاد
poliomyelitic
مبتلا به بیماری فلج کودکان
kidney stone
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
melituria
بیماری قند سلس البول
locoism
نوعی بیماری اسب ودام
poliomyelitic
وابسته به بیماری فلج کودکان
symptomatology
علم شناسایی نشانههای بیماری
varicella
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
chicken pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
renal calculus
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
bladder stone
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
vesical calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
cystolith
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
bladder calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
vaccinating
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated
برضد بیماری تلقیح شدن
nephrolith
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
chicken-pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
glanders
بیماری مسری اسب و انسان
enphytotic
بیماری همه گیر شایع
computer assisted diagnosis
تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
black vomit
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
vaccinate
برضد بیماری تلقیح شدن
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
dementia
دمانس
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
to lay low
خیلی ضعیف کردن
[بیماری]
lepidosis
بیماری پوست پولک دار
hunger osteopathy
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
The soldiers died from illness and hunger.
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
leishmaniosis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis
لیشمانیوز
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
favus
نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
get about
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
sick-outs
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
dead on arrival
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
tropical sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
an in patient
بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
sick-out
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
lymphogranuloma
ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
laparotomy
شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
schizo
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
Jimmy Carter has cancer.
جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
immunotherapy
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
dementia
زوال عقل
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
spirochetosis
ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
nephrosis
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
greensick
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
toxicosis
بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
yaws
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
foulbrood
بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
helminthology
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
agoraphobic
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
endemic
بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
urological
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
preclinical
وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
urologic
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
acanthosisnigricans
بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
urology
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
hemophilia
بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
amnesia
ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی فراموشی
chiclero ulcer
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
tropical sore
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com