Dictiornary-Farsi | وثیقه دهنده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
pledger	وثیقه دهنده


Other Matches

trimmer	زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
exhibiter	نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative	التیام دهنده جوش دهنده
catalysts	تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalyst	تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer	امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors	نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor	نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor	امانت دهنده کفیل دهنده
extender	توسعه دهنده ادامه دهنده
pledged	وثیقه
warranty	وثیقه
warranties	وثیقه
redeem of pledge	فک وثیقه
surety	وثیقه
guarantees	وثیقه
guarantee	وثیقه
sureties	وثیقه
pledges	وثیقه
collateral	وثیقه
earnest	وثیقه
pledging	وثیقه
security	وثیقه
bail	وثیقه
pledge	وثیقه
naminum	وثیقه
hostage	وثیقه
warranty	وثیقه
pledge [archaic] [guaranty]	وثیقه
hostages	وثیقه
guaranty	وثیقه
guarantee	وثیقه
impignorate	وثیقه
gage	وثیقه
guaranty	وثیقه
pawn	وثیقه
pawning	وثیقه
pawns	وثیقه
pawned	وثیقه
guaranteed	وثیقه
pledging	وثیقه ضمانت
secured creditor	طلبکار با وثیقه
pledge	وثیقه ضمانت
guaranty	وثیقه گرو
right of lien	حق تصرف وثیقه
lienor	وثیقه گیر
pawns	گروگان وثیقه
pledges	وثیقه ضمانت
pawning	گروگان وثیقه
pledged	وثیقه ضمانت
assurance	ضمانت وثیقه
gage	وثیقه گذاردن
pawned	گروگان وثیقه
pawn	گروگان وثیقه
earnest	وثیقه بیعانه
premiums	وثیقه حق بیمه
cautioned	هوشیاری وثیقه
assurances	ضمانت وثیقه
pledgor	وثیقه گذار
pledgee	وثیقه گیر
pledgee	وثیقه گیرنده
sureties	گرو وثیقه
cautioning	هوشیاری وثیقه
foreclosure	بازداشت وثیقه
surety	گرو وثیقه
foreclosure	ضبط وثیقه
cautions	هوشیاری وثیقه
caution	هوشیاری وثیقه
guarantee	وثیقه سپرده
to give security	وثیقه دادن
lienee	وثیقه گذار
cash security	وثیقه نقدی
guarantees	کفالت وثیقه
guarantees	وثیقه سپرده
guaranteed	کفالت وثیقه
guaranteed	وثیقه سپرده
guarantee	کفالت وثیقه
premium	وثیقه حق بیمه
lien	حق تصرف وثیقه
in security for	یعنوان وثیقه درمقابل
pledged	مال مورد وثیقه
pledging	مال مورد وثیقه
good performance bond guarntee	وثیقه انجام تعهد
pledging	گرو گذاشتن وثیقه
pledge	مال مورد وثیقه
pledge	گرو گذاشتن وثیقه
pledges	مال مورد وثیقه
pledged	گرو گذاشتن وثیقه
pledges	گرو گذاشتن وثیقه
unsecured creditor	طلبکار بدون وثیقه
lien	حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
loan on deposit	اعطای وام به وثیقه سپرده
hypothecate	وثیقه قرار دادن رهن گذاردن
bondable	قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
bondholder	دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
collateral	عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
debt collection for realisation	property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
pawn broker	کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
hypothecate	در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
indicator	نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
forecloses	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclose	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
altitude azimuth	عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
donor	دهنده
shover	هل دهنده
transferor	دهنده
donors	دهنده
trimestr	رخ دهنده
irriguous	اب دهنده
pushers	هل دهنده
pusher	هل دهنده
joggers	هل دهنده
jogger	هل دهنده
donar	دهنده
giver	دهنده
restorer	اعاده دهنده
adjudicators	فتوی دهنده
drawer	برات دهنده
comforter	تسلی دهنده
drawers	حواله دهنده
examinee	امتحان دهنده
comforters	تسلی دهنده
drawer	حواله دهنده
restorers	اعاده دهنده
voters	رای دهنده
epicritic	تمیز دهنده
racing	مسابقه دهنده
endorser	حواله دهنده
voter	رای دهنده
emancipator	رهایی دهنده
erosive	سایش دهنده
expositor	توضیح دهنده
evangelical	مژده دهنده
elucidator	توضیح دهنده
erosive	فرسایش دهنده
evangelic	مژده دهنده
exhalant	بیرون دهنده
adjudicator	فتوی دهنده
sedated	تسکین دهنده
sedate	تسکین دهنده
commanding	فرمان دهنده
shocking	تکان دهنده
gagger	فریب دهنده
lenders	وام دهنده
lenders	قرض دهنده
lender	وام دهنده
lender	قرض دهنده
sedates	تسکین دهنده
functor	انجام دهنده
fumigator	بخور دهنده
exhalent	بیرون دهنده
torturers	شکنجه دهنده
torturer	شکنجه دهنده
sedating	تسکین دهنده
exhibitioner	نمایش دهنده
exhibitive	جلوه دهنده
appellant	استیناف دهنده
explicator	توضیح دهنده
extender	بسط دهنده
extenuating	تخفیف دهنده
flowerer	گیاه گل دهنده
formatter	شکل دهنده
frondescent	برگ دهنده
expander	بسط دهنده
bailer	اجاره دهنده
allocator	تخصیص دهنده
deliverer	تحویل دهنده
alleviator	تخفیف دهنده
alimentative	غذا دهنده
briber	رشوه دهنده
bulbiferous	پیاز دهنده
alimental	غذا دهنده
changer	تغییر دهنده
coadjutant	یاری دهنده
communicator	پیام دهنده
compensative	پاداش دهنده
complier	انجام دهنده
concentative	تمرکز دهنده
conciliator	اشتی دهنده
placater	اشتی دهنده
almsman	صدقه دهنده
altertive	تغییر دهنده
ameliorator	بهبود دهنده
extenuative	تخفیف دهنده
bailor	اجاره دهنده
assuror	اطمینان دهنده
baiter	طعمه دهنده
assurer	اطمینان دهنده
assimilatory	شباهت دهنده
assignor	حواله دهنده
assigner	حواله دهنده
assentient	موافقت دهنده
appealer	استیناف دهنده
antalgic	تسکین دهنده
annoyer	ازار دهنده
amusive	تفریح دهنده
ampliative	بسط دهنده
alienor	انتقال دهنده