Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
English
Persian
rapture
وجد روحانی ربایش
raptures
وجد روحانی ربایش
Other Matches
sederunt
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
snatching
ربایش
removal
ربایش
snatches
ربایش
snatched
ربایش
rapine
ربایش
grabs
ربایش
grabbing
ربایش
grabbed
ربایش
grab
ربایش
cleek
ربایش
ravishment
ربایش
seizure
ربایش
attractions
ربایش
seizures
ربایش
attraction
ربایش
abduction
ربایش
snatch
ربایش
electron capture
ربایش الکترونی
attraction force
نیروی ربایش
earth's attraction
ربایش زمین
meson capture
ربایش مزون
captures
تصرف کردن ربایش
capture
تصرف کردن ربایش
capturing
تصرف کردن ربایش
abstractions
ربایش بیخبری از کیفیات واقعی وفاهری
abstraction
ربایش بیخبری از کیفیات واقعی وفاهری
spiritually
روحانی
clergymen
روحانی
clergyman
روحانی
heavenly
روحانی
spiritual
روحانی
herdsman
روحانی
spiritualists
روحانی
spiritualist
روحانی
herdsmen
روحانی
marabou
روحانی
ethereal
روحانی
unwordly
روحانی
marabout
روحانی
unfrocked
روحانی
anagogic
روحانی
sacred
روحانی
etherean
روحانی
unworldly
روحانی
spirituality
عالم روحانی
heavenliness
روحانی الوهیت
laywoman
زن غیر روحانی
hierarch
رئیس روحانی
prelacy
حکومت روحانی
pastorate
پیشوایی روحانی
pater
پدر روحانی
pastors
پیشوای روحانی
perdition
مرگ روحانی
copartnership
ردای روحانی
pastor
پیشوای روحانی
residentiary
روحانی مقیم
temporal
غیر روحانی
spirilual nutriment
غذای روحانی
padre
پدر روحانی
spiritualize
روحانی کردن
etherealize
روحانی کردن
padres
پدر روحانی
spiritual
روحانی معنوی
lays
غیر روحانی
hymn
سرود روحانی
hymns
سرود روحانی
lay
غیر روحانی
charisma
جذبه روحانی
goddaughters
دختر خواندهی روحانی
goddaughter
دختر خواندهی روحانی
pneumatology
مبحث موجودات روحانی
subdeacon
معاون گماشته روحانی
apostles
عالیترین مرجع روحانی
apostle
عالیترین مرجع روحانی
gnosticism
فلسفه عرفانی یا روحانی
hiearchic
وابسته به سران روحانی
spiritualization
جنبه روحانی دادن به
inquisitional
وابسته به دادگاه روحانی
laicism
غیر روحانی بودن
deconsecrate
غیر روحانی کردن
priest
روحانی کشیشی کردن
heaven
خدا عالم روحانی
heavens
خدا عالم روحانی
secular songs
سرودهای غیر روحانی
spirituous
دارای حالت روحانی
layman
شخص غیر روحانی
laymen
شخص غیر روحانی
rapture
شعف وخلسه روحانی
raptures
شعف وخلسه روحانی
twice born
تولدتازه روحانی یافته
religious
تارک دنیا روحانی
priests
روحانی کشیشی کردن
secularised
غیر روحانی کردن
secularises
غیر روحانی کردن
secularising
غیر روحانی کردن
secularize
غیر روحانی کردن
secularized
غیر روحانی کردن
secularizes
غیر روحانی کردن
secularizing
غیر روحانی کردن
minor order
صفوف روحانی پایین درجه
unfrock
از کسوت روحانی خارج شدن
charism
عطیه الهی جذبه روحانی
defrock
خلع کسوت روحانی کردن
spiritual
غیر مادی بطور روحانی
disfrock
ازکسوت روحانی خارج شدن
laity
مردم غیر روحانی ناشی
gnosis
دانش رازهای روحانی عرفان
gnostic
دارای اسرار روحانی نهانی
reborn
تغییر حالت روحانی یافته
regenerated
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerate
زندگی تازه و روحانی یافته
revest
جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
hierarchy
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
laicize
بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
hierarchies
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
officiant
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
impropriate
حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
lay deacon
شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
godmothers
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmother
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
primate of all england
سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
hierarchies
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
imposition of hands
هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
simony
خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
godchild
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
procuratrix
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
to take orders
منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
godchildren
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
limitarian
کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
presbyteries
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
totem
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
psalm
سرود روحانی سرود
psalms
سرود روحانی سرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com