Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
homogamy
وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
Other Matches
isomorph
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
emulation
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
homogamous
دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
homogamic
دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
semidouble
دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
heteropetalous
دارای گلبرگهای غیر همشکل
ligulate
زبانه دار دارای گلبرگهای تسمهای
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
directories
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
gametophyte
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
rhubarb
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
hemp
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
alike
<adj.>
مشابه
semblable
مشابه
related
<adj.>
مشابه
like
<adj.>
مشابه
homogeneous
مشابه
elementary
مشابه
similar
<adj.>
مشابه
analogous
مشابه
allo
مشابه
quasi
مشابه
corresponding
مشابه
similar
مشابه
resembling
<adj.>
مشابه
akin
<adj.>
مشابه
lossy compression
مشابه 6-23
bracket
مشابه 1329
slew
مشابه 9308
organises
مشابه 7186
MByte
مشابه 6304
MHS
مشابه 6444
multi scan monitor
مشابه 6632
quantize
مشابه 8181
organising
مشابه 7186
recoveries
مشابه 8398
epileptoid
مشابه صرع
incorrectly
مشابه 5078
recovery
مشابه 8398
window
مشابه 10682
reconfigure
مشابه 8375
decryption
مشابه 2871
organize
مشابه 7186
correspound
مشابه بودن
multifunctional
مشابه 6716
breakdown
مشابه 1352
synthesised
مشابه 9821
synthesising
مشابه 9821
synthesize
مشابه 9821
synthesized
مشابه 9821
synthesizes
مشابه 9821
synthesizing
مشابه 9821
bridging
مشابه 1361
congener
مشابه متجانس
prints
مشابه 7861
printed
مشابه 7861
designs
مشابه 2979
design
مشابه 2979
product group
کالاهی مشابه
organizes
مشابه 7186
decoding
مشابه 2860
organizing
مشابه 7186
pim
مشابه 7515
assonant
مشابه یا متجانس
manipulation
مشابه 6208
parity price
قیمت مشابه
breakdowns
مشابه 1352
ultra-
مشابه 10327
cal
مشابه 1502
print
مشابه 7861
fielded
مشابه 4036
gaps
مشابه 4490
identical
دقیقا مشابه
similarly
بطور مشابه
look alike
برنامه مشابه
synthesises
مشابه 9821
IBM
مشابه 4963
IBM
مشابه 4962
look-alike
برنامه مشابه
look-alikes
برنامه مشابه
EXNOR
مشابه 3826
gap
مشابه 4490
status
مشابه 9596
carrier
مشابه 1595
carriers
مشابه 1595
interchange
مشابه 5359
launching
مشابه 5747
launches
مشابه 5747
fields
مشابه 4036
round
مشابه 8759
roundest
مشابه 8759
domain
مشابه 3286
domains
مشابه 3286
scale
مشابه 8865
syntax
مشابه 9817
GUI
مشابه 4601
in the same boat
<idiom>
درشراطی مشابه
in kind
<idiom>
به طریقی مشابه
HMA
مشابه 4812
word
مشابه 10721
worded
مشابه 10721
launch
مشابه 5747
launched
مشابه 5747
interchanged
مشابه 5359
interchanges
مشابه 5359
equivalent
برابر مشابه
kips
مشابه 5677
user
مشابه 10322
users
مشابه 10322
inductions
مشابه 5128
induction
مشابه 5128
EMI
مشابه 3541
register
مشابه 8481
registering
مشابه 8481
registers
مشابه 8481
uncommitted logic array
مشابه 10328
SVGA
مشابه 9737
peripheral
مشابه 7489
least significant digit
مشابه 5781
storage
مشابه 9641
equivalents
برابر مشابه
equal
مشابه بودن
equaled
مشابه بودن
interchanging
مشابه 5359
rounding
مشابه 8762
exclusive
مشابه 3824
Arabic
شکل مشابه ...
equals
مشابه بودن
equalling
مشابه بودن
equalled
مشابه بودن
IRTF
مشابه 55423
epileptiform
مشابه صرع
equaling
مشابه بودن
field
مشابه 4036
directly
مشابه 3162
encryption
مشابه 3631
electronic
مشابه 3510
In spite of . Despite . Notwithstanding .
با وجود
individuation
وجود
personality
وجود
in spite
با وجود
personalities
وجود
despite
با وجود
presence
وجود
entities
وجود
neer do well or well
پی وجود
entity
وجود
existences
وجود
being
وجود
existence
وجود
lark
چکاوک وگونههای مشابه ان
larks
چکاوک وگونههای مشابه ان
dissimilarly
بطور غیر مشابه
etx
توجه مشابه EOT
tonemic
دارای تلفظ مشابه
Join the club!
من هم درشرایطی مشابه هستم !
banks
مجموعهای از وسایل مشابه
to correspond to
مانند
[مشابه]
بودن
in keeping with
<idiom>
مشابه ،موافقت کردن
homochromatic
دارای رنگهای مشابه
bank
مجموعهای از وسایل مشابه
quasi-
مشابه یا تقریباگ همان
hand out
<idiom>
از چیزهایی مشابه به هم دادن
exists
وجود داشتن
reality
اصالت وجود
in spite of that
با وجود این
essence
وجود ماهیت
regardless
با وجود علیرغم
realities
اصالت وجود
Despite the fact that…
با وجود اینکه
existed
وجود داشتن
exist
وجود داشتن
fact
وجود مسلم
facts
وجود مسلم
from the bottom of one's heart
<idiom>
از اعماق وجود
viruses
وجود دارد
d. constitution
وجود نازک
nonetheless
بااین وجود
systems
اصول وجود
system
اصول وجود
preexistence
تقدم وجود
quality
وجود خصوصیت
pre existence
تقدم وجود
none the less
با وجود این
non ego
غیر وجود
virus
وجود دارد
begetter
وجود اور
qualities
وجود خصوصیت
person
وجود ذات
persons
وجود ذات
body and soul
<idiom>
با تمام وجود
to be there
وجود داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com