Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 147 (8 milliseconds)
English	Persian
terrible	وحشت اور ترسناک
Search result with all words
horrendous	ترسناک وحشت اور
Other Matches
nightmarish	ترسناک
hair raising	ترسناک
hair-raising	ترسناک
tremendous	ترسناک
redoubtable	ترسناک
grim	ترسناک
grimmer	ترسناک
grimmest	ترسناک
dire	ترسناک
direr	ترسناک
direst	ترسناک
terrible <adj.>	ترسناک
lousy <adj.>	ترسناک
rotten <adj.>	ترسناک
formidable	ترسناک
scary	ترسناک
awful <adj.>	ترسناک
terrific	ترسناک
fearsome	ترسناک
appalling	ترسناک
redoubted	ترسناک
pavid	ترسناک
hideous	ترسناک
scarey	ترسناک
trepid	ترسناک
ugsome	ترسناک
intimidating	ترسناک
horrid	ترسناک
luridly	ترسناک
ghastly	ترسناک
lurid	ترسناک
eerily	بطور ترسناک
awful	مهیب یا ترسناک
forbidding	ترسناک شوم
daylights	بسیار ترسناک
macabre	مهیب ترسناک
cruddy [American E] <adj.>	ترسناک [اصطلاح روزمره]
to cast a lurid light on	بطور ترسناک یا غم انگیزشرح دادن
fears	وحشت
panicking	وحشت
panicked	وحشت
panic	وحشت
awed	وحشت
gris	وحشت
dismalness	وحشت
awe	وحشت
fear	وحشت
dreading	وحشت
feared	وحشت
awfulness	وحشت
fearing	وحشت
awless	بی وحشت
funk	وحشت
dreads	وحشت
frayed	وحشت
fray	وحشت
frights	وحشت
fright	وحشت
abhorrence	وحشت
jitters	وحشت
trepidation	وحشت
dread	وحشت
frays	وحشت
aghast	وحشت زده
fright	هراس وحشت
alarum	بیم و وحشت
affright	وحشت زده
frights	هراس وحشت
panic stricken	وحشت زده
panic struck	وحشت زده
pavor nocturnus	وحشت شبانه
forlornness	وحشت یاس
strike with terror	وحشت زده
struck with teror	وحشت زده
fear prayer	نماز وحشت
cuse of a	موجب وحشت
frightened	وحشت زده
fear of the future	وحشت از آینده
requiem	نماز وحشت
awestricken	وحشت زده
terrors	وحشت بلا
requiems	نماز وحشت
terror	وحشت بلا
horrors	وحشت مورمور
horror-struck	وحشت زده
horror struck	وحشت زده
awestruck	وحشت زده
dismays	وحشت زدگی
dismaying	وحشت زدگی
dismayed	وحشت زدگی
dismay	وحشت زدگی
morbid	وحشت اور
horror	وحشت مورمور
heart skip a beat <idiom>	وحشت زده یا بر آشفتن
appals	وحشت زده شدن
gruesomely	چنانکه وحشت اورد
appalled	وحشت زده شدن
startles	پرش وحشت زدگی
startles	وحشت زده شدن
startled	پرش وحشت زدگی
startled	وحشت زده شدن
startle	پرش وحشت زدگی
appal	وحشت زده شدن
startle	وحشت زده شدن
jittery	وحشت زده و عصبی
terrifying	وحشت زده کردن
horrified	وحشت زده کردن
appallingly	وحشت زده شدن
horrifies	وحشت زده کردن
horrify	وحشت زده کردن
horrifying	وحشت زده کردن
terrified	وحشت زده کردن
terrifies	وحشت زده کردن
terrify	وحشت زده کردن
gally	وحشت زده کردن
appall	وحشت زده شدن
to put the fear of God into somebody	کسی را وحشت زده کردن
overawing	خیلی وحشت زده کردن
overawes	خیلی وحشت زده کردن
overawed	خیلی وحشت زده کردن
overawe	خیلی وحشت زده کردن
gruesome	وحشت اور نفرت انگیز
creepy	وحشت زده غیر عادی
gast	وحشت جانور بدون اولاد
panicking	هراس وحشت زده کردن
panic	هراس وحشت زده کردن
My hair stood on end .	مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
alarms	بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmingly	بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmed	بیم و وحشت ساعت زنگی
alarm	بیم و وحشت ساعت زنگی
panicked	هراس وحشت زده کردن
to escape with nothing more than/just a fright	از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
consternate	احساس تحیر و وحشت کردن متوحش شدن
stage fright	وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
boggle	دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
He had the air of a frightened(scared)child.	حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
misgive	شبهه دار کردن ترسناک کردن
shell-shock	اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock	اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
terrorism	عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
angst	احساس وحشت و نگرانی احساس بیم
planet struck	وحشت زده ستاره زده
awesome	وحشت اور ترس اور
planet stricken	وحشت زده ستاره زده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com