English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (9 milliseconds)
English Persian
ferae naturae وحشی ذاتا وحشی
Other Matches
brutify وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl مرغان وحشی پرندگان وحشی
Gothic وحشی
boarish وحشی
ferine وحشی
gris وحشی
rambunctious وحشی
ruttish وحشی
ferocious وحشی
truculent وحشی
feral وحشی
hare brained وحشی
savage وحشی
savaged وحشی
savages وحشی
ruffians وحشی
ruffian وحشی
barbaric وحشی
undaunted وحشی
savaging وحشی
sylvatic وحشی
anthropophagus وحشی
unshapen وحشی
wilds وحشی
wildest وحشی
wild وحشی
uncivilized وحشی
barbarous وحشی
unshaped وحشی
unmannerly وحشی
ungovernable وحشی
savage وحشی شدن
savages وحشی کردن
mallards اردک وحشی
savaging وحشی شدن
savaging وحشی کردن
savages وحشی شدن
savage وحشی کردن
savaged وحشی شدن
savaged وحشی کردن
imbrute وحشی شدن
Wild West غرب وحشی
horsemint نعناع وحشی
tiger cat گربه وحشی
manlike جنس نر وحشی
mustang اسب وحشی
on the same p as the savages درترازو وحشی ها
onion couch یکجور جو وحشی
onion grass یکجور جو وحشی
saracen کافر وحشی
semi barbarian نیم وحشی
gothicism وحشی گری
feral child کودک وحشی
bullock گوساله وحشی
barbarise وحشی کردن
barbarize وحشی کردن
wildness وحشی گری
wildling حیوان وحشی
charlock خردل وحشی
farouche وحشی صفت
fellness وحشی گری
wild rice برنج وحشی
toadflax کتان وحشی
mallard اردک وحشی
brutalized وحشی شدن
grosses وحشی توده
grossest وحشی توده
grossing وحشی توده
headache خشخاش وحشی
bullocks گوساله وحشی
headaches خشخاش وحشی
wildlife حیوانات وحشی
bestiality وحشی گری
brutalised وحشی شدن
brutalises وحشی شدن
brutalising وحشی شدن
buffaloes گاو وحشی
buffalo گاو وحشی
brutalizing وحشی شدن
brutalize وحشی شدن
brutalizes وحشی شدن
grosser وحشی توده
grossed وحشی توده
cheetahs یوزپلنگ وحشی
cheetah یوزپلنگ وحشی
parsnips زردک وحشی
parsnips هویج وحشی
parsnip زردک وحشی
uncivilly وحشی بی ادب
parsnip هویج وحشی
wildfowl اردک وحشی
uncivil وحشی بی ادب
wildcats گربه وحشی
wildcat گربه وحشی
gross وحشی توده
wild parsley انواع هویج وحشی
wildfowler شکارچی غاز وحشی
marijuana تنباکوی وحشی بیابانی
marihuana تنباکوی وحشی بیابانی
mallard نوعی مرغابی وحشی
ferocity وحشی گری سبعیت
perfection of savagery کمال وحشی گری
perfection of savagery نهایت وحشی گری
troglodyte انسانهای غارنشین وحشی
the african savages وحشی های آفریقا
styrax بوته وحشی جاوی
sheldrake اردک وحشی دریایی
wild beasts جانوران وحشی وحوش
buffs گاو وحشی زردنخودی
ruffianly گردن کلفت وحشی
buff گاو وحشی زردنخودی
greylag غاز وحشی اروپایی
barbarize بیگانه یا وحشی شدن
feral حیوان شکاری وحشی
madcap ادم بی پروا و وحشی
brent یکجورغاز وحشی کوچک
barbarians ادم وحشی یابربری
brutal حیوان صفت وحشی
mallards نوعی مرغابی وحشی
barbarian ادم وحشی یابربری
leopard پلنگ گربه وحشی
barbarise وحشی گری کردن
caprifig درخت انجیر وحشی
leopards پلنگ گربه وحشی
gooseberry bush درخت انگور وحشی
brutalised وحشی یا حیوان صفت کردن
wilding گیاه یا میوه خودرو وحشی
brutalizes وحشی یا حیوان صفت کردن
polecat موش خرمای وحشی اروپایی
polecats موش خرمای وحشی اروپایی
wild eyed دارای چشمان وحشی وخیره
passenger pigeon کبوتر وحشی امریکای شمالی
brutalized وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize وحشی یا حیوان صفت کردن
masterwort سنبل ختایی جاوه وحشی
brutalising وحشی یا حیوان صفت کردن
reclaim animal حیوانات وحشی تربیت شده
brutalises وحشی یا حیوان صفت کردن
warrens محل نگهداری حیوانات وحشی
charreada سواری مکزیکی اسب وحشی
catamount ادم پس کوهی و وحشی صفت
catamountain ادم پس کوهی و وحشی صفت
warren محل نگهداری حیوانات وحشی
zootechny فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
cougar گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
to have the wild stag's foot <idiom> در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
cougars گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
saddle bronc riding سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
diana الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
zootechnics فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
roughrider سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
kheda کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
passanger شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
bareback riding سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
spooning طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
pandours or doors امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
fetish اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
succory کاسنی تلخ کاسنی وحشی
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
heathenize کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
essentially ذاتا"
by natre ذاتا
constitutionally ذاتا
innately ذاتا"
secundine naturam ذاتا مسلما
internally ذاتا" باطنا"
jade [پشمی که ذاتا یبز رنگ باشد.]
It is in the nature of things. این موضوع ذاتا اینطور است.
to be corrupt to the bones <idiom> تا مغز استخوان فاسد بودن [کسی که ذاتا فاسد است]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com