Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (5 milliseconds)
English
Persian
ferocity
وحشی گری سبعیت
Other Matches
brutify
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
brutalities
سبعیت
atrocity
سبعیت
atrocities
سبعیت
fierceness
سبعیت
brutality
سبعیت
beastliness
هرزگی سبعیت
truculency
وحشیگری سبعیت
truculence
وحشیگری سبعیت
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae
وحشی ذاتا وحشی
Gothic
وحشی
unshaped
وحشی
savaging
وحشی
savages
وحشی
ruttish
وحشی
unshapen
وحشی
savaged
وحشی
sylvatic
وحشی
ruffians
وحشی
ruffian
وحشی
savage
وحشی
barbaric
وحشی
undaunted
وحشی
ungovernable
وحشی
unmannerly
وحشی
feral
وحشی
anthropophagus
وحشی
rambunctious
وحشی
gris
وحشی
wilds
وحشی
wild
وحشی
barbarous
وحشی
wildest
وحشی
ferine
وحشی
uncivilized
وحشی
hare brained
وحشی
boarish
وحشی
ferocious
وحشی
truculent
وحشی
gothicism
وحشی گری
cheetahs
یوزپلنگ وحشی
charlock
خردل وحشی
savage
وحشی کردن
savage
وحشی شدن
tiger cat
گربه وحشی
feral child
کودک وحشی
onion grass
یکجور جو وحشی
horsemint
نعناع وحشی
mallard
اردک وحشی
cheetah
یوزپلنگ وحشی
fellness
وحشی گری
barbarize
وحشی کردن
saracen
کافر وحشی
semi barbarian
نیم وحشی
grossed
وحشی توده
savaging
وحشی کردن
savaging
وحشی شدن
onion couch
یکجور جو وحشی
on the same p as the savages
درترازو وحشی ها
savages
وحشی کردن
savages
وحشی شدن
mustang
اسب وحشی
savaged
وحشی کردن
savaged
وحشی شدن
manlike
جنس نر وحشی
imbrute
وحشی شدن
farouche
وحشی صفت
barbarise
وحشی کردن
uncivil
وحشی بی ادب
bestiality
وحشی گری
brutalised
وحشی شدن
brutalises
وحشی شدن
brutalising
وحشی شدن
Wild West
غرب وحشی
wildness
وحشی گری
wildlife
حیوانات وحشی
uncivilly
وحشی بی ادب
gross
وحشی توده
grosses
وحشی توده
grossest
وحشی توده
grossing
وحشی توده
headache
خشخاش وحشی
headaches
خشخاش وحشی
brutalize
وحشی شدن
wildling
حیوان وحشی
bullock
گوساله وحشی
bullocks
گوساله وحشی
wildcat
گربه وحشی
wildcats
گربه وحشی
wildfowl
اردک وحشی
grosser
وحشی توده
toadflax
کتان وحشی
parsnip
هویج وحشی
parsnip
زردک وحشی
parsnips
هویج وحشی
parsnips
زردک وحشی
buffaloes
گاو وحشی
brutalized
وحشی شدن
wild rice
برنج وحشی
brutalizes
وحشی شدن
mallards
اردک وحشی
brutalizing
وحشی شدن
buffalo
گاو وحشی
perfection of savagery
نهایت وحشی گری
the african savages
وحشی های آفریقا
sheldrake
اردک وحشی دریایی
wild parsley
انواع هویج وحشی
troglodyte
انسانهای غارنشین وحشی
styrax
بوته وحشی جاوی
ruffianly
گردن کلفت وحشی
wildfowler
شکارچی غاز وحشی
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
perfection of savagery
کمال وحشی گری
marihuana
تنباکوی وحشی بیابانی
leopard
پلنگ گربه وحشی
brutal
حیوان صفت وحشی
mallards
نوعی مرغابی وحشی
mallard
نوعی مرغابی وحشی
leopards
پلنگ گربه وحشی
madcap
ادم بی پروا و وحشی
barbarians
ادم وحشی یابربری
barbarian
ادم وحشی یابربری
feral
حیوان شکاری وحشی
buffs
گاو وحشی زردنخودی
buff
گاو وحشی زردنخودی
marijuana
تنباکوی وحشی بیابانی
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
caprifig
درخت انجیر وحشی
brent
یکجورغاز وحشی کوچک
barbarise
وحشی گری کردن
greylag
غاز وحشی اروپایی
gooseberry bush
درخت انگور وحشی
wilding
گیاه یا میوه خودرو وحشی
catamountain
ادم پس کوهی و وحشی صفت
masterwort
سنبل ختایی جاوه وحشی
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
brutalises
وحشی یا حیوان صفت کردن
charreada
سواری مکزیکی اسب وحشی
brutalising
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize
وحشی یا حیوان صفت کردن
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
brutalized
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalised
وحشی یا حیوان صفت کردن
catamount
ادم پس کوهی و وحشی صفت
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
polecats
موش خرمای وحشی اروپایی
polecat
موش خرمای وحشی اروپایی
brutalizes
وحشی یا حیوان صفت کردن
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
zootechnics
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
saddle bronc riding
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
zootechny
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
cougars
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
cougar
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
kheda
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
passanger
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
roughrider
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
bareback riding
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
spoon
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
pandours or doors
امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
fetish
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking
شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
succory
کاسنی تلخ کاسنی وحشی
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
heathenize
کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com