Dictiornary-Farsi | وحشی یا حیوان صفت کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (34 milliseconds)

English	Persian
brutalised	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing	وحشی یا حیوان صفت کردن


Search result with all words

brutify	وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
Other Matches

wildling	حیوان وحشی
brutal	حیوان صفت وحشی
feral	حیوان شکاری وحشی
spooned	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
wild fowl	مرغان وحشی پرندگان وحشی
imbrute	حیوان صفت کردن
savage	وحشی کردن
savaged	وحشی کردن
savaging	وحشی کردن
savages	وحشی کردن
barbarize	وحشی کردن
barbarise	وحشی کردن
barbarise	وحشی گری کردن
ferae naturae	وحشی ذاتا وحشی
zootechnics	فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechny	فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
snails	وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
snail	وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
to live like animals [in a place]	مانند حیوان زندگی کردن [اصطلاح تحقیر کننده ]
desert	[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
heathenize	کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
animals	حیوان
animal	حیوان
beasts	حیوان
living creatuse	حیوان
beast	حیوان
brute	حیوان صفت
bestiality	جماع با حیوان
brutes	جانور حیوان
zootheism	حیوان پرستی
slick ear	حیوان بی گوش
zoolatry	حیوان پرستی
bestiality	حیوان صفتی
brutes	حیوان صفت
brute	جانور حیوان
spinal animal	حیوان نخاعی
zoophobia	حیوان هراسی
lost animal	حیوان گمشده
lost animal	حیوان ضاله
carnivorous	حیوان گوشتخوار
whiffet	حیوان رشدنکرده
reptile	حیوان خزنده
bipeds	حیوان دوپا
biped	حیوان دوپا
reptiles	حیوان خزنده
beastly	حیوان صفت
fries	حیوان نوزاد
fry	حیوان نوزاد
zoophilous	حیوان دوست
zoophilic	حیوان دوست
zoophily	حیوان خواهی
zoophilia	حیوان خواهی
pack animal	حیوان باربر
zooerasty	جماع با حیوان
pack animals	حیوان باربر
option of animals	خیار حیوان
frying	حیوان نوزاد
hilding	حیوان چموش
ectotherm	حیوان خونسرد
zoology	حیوان شناسی
kitten	بچه حیوان
kittens	بچه حیوان
bough	شانه حیوان
boughs	شانه حیوان
animalization	تبدیل به حیوان
mavericks	حیوان بیصاحب
maverick	حیوان بیصاحب
draft animal	حیوان بارکش
beastby	حیوان صفت
beast of burden	حیوان باربری
zooparasite	حیوان انگل
anthropophagus	وحشی
undaunted	وحشی
savages	وحشی
unmannerly	وحشی
savaging	وحشی
ungovernable	وحشی
feral	وحشی
ferine	وحشی
boarish	وحشی
ruffians	وحشی
uncivilized	وحشی
ruffian	وحشی
gris	وحشی
truculent	وحشی
ferocious	وحشی
savaged	وحشی
savage	وحشی
wild	وحشی
Gothic	وحشی
sylvatic	وحشی
barbarous	وحشی
wilds	وحشی
hare brained	وحشی
unshaped	وحشی
barbaric	وحشی
wildest	وحشی
unshapen	وحشی
rambunctious	وحشی
ruttish	وحشی
hollered	صدای مخصوص هر حیوان
hollers	صدای مخصوص هر حیوان
bald animal or tree	درخت یا حیوان برهنه
abalone	قسمی حیوان صدف
armadillos	نوعی حیوان گورکن
hollering	صدای مخصوص هر حیوان
brutalization	حیوان صفت نمودن
pet	حیوان اهلی منزل
cade	حیوان دست اموز
animal glue	سریشم از انساج حیوان
petted	حیوان اهلی منزل
zoomorphism	حیوان ریخت انگاری
flycatcher	حیوان مگس خوار
holler	صدای مخصوص هر حیوان
slick ear	حیوان فاقدگوش خارجی
the fountain of life	چشمه حیوان یازندگی
zoopsia	توهم حیوان بینی
armadillo	نوعی حیوان گورکن
yahoo	ادم حیوان صفت
stag	کره اسب حیوان نر
stags	کره اسب حیوان نر
animal distress calls	فریادهای درماندگی حیوان
varmint	حیوان یا پرنده شکارکننده
acephalous	حیوان راستهء بی سران
housebroken	حیوان تربیت شده
acephalon	حیوان راستهء بی سران
pets	حیوان اهلی منزل
pizzle	الت ذکور حیوان
imbrute	وحشی شدن
grosses	وحشی توده
wildcat	گربه وحشی
horsemint	نعناع وحشی
parsnip	هویج وحشی
wildcats	گربه وحشی
parsnip	زردک وحشی
uncivilly	وحشی بی ادب
headaches	خشخاش وحشی
headache	خشخاش وحشی
savages	وحشی شدن
savaging	وحشی شدن
saracen	کافر وحشی
semi barbarian	نیم وحشی
gross	وحشی توده
grossed	وحشی توده
grosser	وحشی توده
grossest	وحشی توده
grossing	وحشی توده
uncivil	وحشی بی ادب
savage	وحشی شدن
toadflax	کتان وحشی
parsnips	هویج وحشی
parsnips	زردک وحشی
manlike	جنس نر وحشی
cheetah	یوزپلنگ وحشی
cheetahs	یوزپلنگ وحشی
mallard	اردک وحشی
mustang	اسب وحشی
on the same p as the savages	درترازو وحشی ها
onion couch	یکجور جو وحشی
onion grass	یکجور جو وحشی
wildfowl	اردک وحشی
mallards	اردک وحشی
savaged	وحشی شدن
tiger cat	گربه وحشی
wildness	وحشی گری
farouche	وحشی صفت
buffaloes	گاو وحشی
brutalized	وحشی شدن
bullock	گوساله وحشی
brutalizes	وحشی شدن
bullocks	گوساله وحشی
brutalizing	وحشی شدن
brutalize	وحشی شدن
Wild West	غرب وحشی
fellness	وحشی گری
brutalised	وحشی شدن
wild rice	برنج وحشی
brutalises	وحشی شدن
brutalising	وحشی شدن
buffalo	گاو وحشی
charlock	خردل وحشی
feral child	کودک وحشی
bestiality	وحشی گری
wildlife	حیوانات وحشی
gothicism	وحشی گری
vitals	اعضای اصلی بدن حیوان
zoological	وابسته به جانور شناسی حیوان
hoofs	حیوان سم دار باسم زدن
innards	اعضای داخلی حیوان یاانسان
bunny rabbits	اسم حیوان دست اموز
bunny rabbit	اسم حیوان دست اموز
bunny	اسم حیوان دست اموز
rogues	حیوان عظیم الجثه سرکش
bestial	شبیه حیوان جانور خوی
manus	دست حیوان قسمت انتهایی
acute preparation	حیوان کشی از روی ترحم
rogue	حیوان عظیم الجثه سرکش