English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (31 milliseconds)
English Persian
brutify وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
Search result with all words
brutalised وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing وحشی یا حیوان صفت کردن
Other Matches
wildling حیوان وحشی
brutal حیوان صفت وحشی
feral حیوان شکاری وحشی
spoon طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
wild fowl مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae وحشی ذاتا وحشی
savaged وحشی کردن
savage وحشی کردن
savages وحشی کردن
savaging وحشی کردن
barbarise وحشی کردن
barbarize وحشی کردن
barbarise وحشی گری کردن
zootechny فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnics فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
undaunted وحشی
ferocious وحشی
truculent وحشی
rambunctious وحشی
ungovernable وحشی
savaged وحشی
ruttish وحشی
sylvatic وحشی
unshaped وحشی
unmannerly وحشی
wild وحشی
Gothic وحشی
savaging وحشی
barbarous وحشی
barbaric وحشی
ferine وحشی
savages وحشی
savage وحشی
hare brained وحشی
boarish وحشی
feral وحشی
ruffians وحشی
wilds وحشی
gris وحشی
unshapen وحشی
anthropophagus وحشی
wildest وحشی
uncivilized وحشی
ruffian وحشی
wild rice برنج وحشی
parsnip هویج وحشی
wildcats گربه وحشی
semi barbarian نیم وحشی
cheetah یوزپلنگ وحشی
parsnip زردک وحشی
parsnips هویج وحشی
saracen کافر وحشی
parsnips زردک وحشی
bestiality وحشی گری
feral child کودک وحشی
buffaloes گاو وحشی
buffalo گاو وحشی
mustang اسب وحشی
onion couch یکجور جو وحشی
onion grass یکجور جو وحشی
fellness وحشی گری
bullock گوساله وحشی
bullocks گوساله وحشی
wildness وحشی گری
cheetahs یوزپلنگ وحشی
uncivil وحشی بی ادب
uncivilly وحشی بی ادب
manlike جنس نر وحشی
on the same p as the savages درترازو وحشی ها
headaches خشخاش وحشی
farouche وحشی صفت
wildcat گربه وحشی
savage وحشی شدن
charlock خردل وحشی
wildfowl اردک وحشی
Wild West غرب وحشی
savaging وحشی شدن
mallards اردک وحشی
brutalised وحشی شدن
brutalized وحشی شدن
brutalize وحشی شدن
toadflax کتان وحشی
savaged وحشی شدن
brutalising وحشی شدن
brutalizes وحشی شدن
brutalises وحشی شدن
brutalizing وحشی شدن
wildlife حیوانات وحشی
gross وحشی توده
gothicism وحشی گری
imbrute وحشی شدن
horsemint نعناع وحشی
headache خشخاش وحشی
mallard اردک وحشی
grossing وحشی توده
tiger cat گربه وحشی
grossed وحشی توده
savages وحشی شدن
grossest وحشی توده
grosser وحشی توده
grosses وحشی توده
ferocity وحشی گری سبعیت
wild parsley انواع هویج وحشی
barbarians ادم وحشی یابربری
troglodyte انسانهای غارنشین وحشی
barbarian ادم وحشی یابربری
wild beasts جانوران وحشی وحوش
greylag غاز وحشی اروپایی
wildfowler شکارچی غاز وحشی
buff گاو وحشی زردنخودی
leopards پلنگ گربه وحشی
caprifig درخت انجیر وحشی
leopard پلنگ گربه وحشی
mallard نوعی مرغابی وحشی
styrax بوته وحشی جاوی
ruffianly گردن کلفت وحشی
mallards نوعی مرغابی وحشی
the african savages وحشی های آفریقا
sheldrake اردک وحشی دریایی
marihuana تنباکوی وحشی بیابانی
barbarize بیگانه یا وحشی شدن
buffs گاو وحشی زردنخودی
gooseberry bush درخت انگور وحشی
brent یکجورغاز وحشی کوچک
madcap ادم بی پروا و وحشی
perfection of savagery کمال وحشی گری
perfection of savagery نهایت وحشی گری
marijuana تنباکوی وحشی بیابانی
catamount ادم پس کوهی و وحشی صفت
charreada سواری مکزیکی اسب وحشی
warren محل نگهداری حیوانات وحشی
wild eyed دارای چشمان وحشی وخیره
polecat موش خرمای وحشی اروپایی
warrens محل نگهداری حیوانات وحشی
reclaim animal حیوانات وحشی تربیت شده
wilding گیاه یا میوه خودرو وحشی
passenger pigeon کبوتر وحشی امریکای شمالی
polecats موش خرمای وحشی اروپایی
masterwort سنبل ختایی جاوه وحشی
catamountain ادم پس کوهی و وحشی صفت
cougars گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
to have the wild stag's foot <idiom> در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
diana الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
saddle bronc riding سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
cougar گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
kheda کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
roughrider سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
passanger شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
bareback riding سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
pandours or doors امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
fetish اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
heathenize کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
succory کاسنی تلخ کاسنی وحشی
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
imbrute حیوان صفت کردن
snails وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
snail وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
to live like animals [in a place] مانند حیوان زندگی کردن [اصطلاح تحقیر کننده ]
beast حیوان
beasts حیوان
animals حیوان
animal حیوان
living creatuse حیوان
draft animal حیوان بارکش
bough شانه حیوان
kittens بچه حیوان
beastly حیوان صفت
kitten بچه حیوان
option of animals خیار حیوان
brutes حیوان صفت
fry حیوان نوزاد
zoology حیوان شناسی
fries حیوان نوزاد
zooerasty جماع با حیوان
boughs شانه حیوان
bestiality جماع با حیوان
bestiality حیوان صفتی
brute حیوان صفت
brute جانور حیوان
brutes جانور حیوان
slick ear حیوان بی گوش
spinal animal حیوان نخاعی
zoophobia حیوان هراسی
pack animal حیوان باربر
pack animals حیوان باربر
zooparasite حیوان انگل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com