Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
lymphogranuloma
ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
Other Matches
lymphoid
لنفاوی
lymphatic
لنفاوی
ganglion
غده لنفاوی
lymph gland
غده لنفاوی
lymphatic system
دستگاه لنفاوی
lymph glands
غده لنفاوی
scrofula
سل غدد لنفاوی گردن
lymphoma
غده مرکب از بافت لنفاوی
lymph nodule
غده ساده وکوچک لنفاوی
adenoidal
منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
sex glands
غدههای جنسی
parathyroid glands
غدههای پاراتیروئید
ductless glands
غدههای بی مجرا
lachrymal glands
غدههای اشک زا
generative glands
غدههای تناسلی
lymphdenomia
غدههای لمفاتیکی
mammary glands
غدههای شیری
submaxillary glands
غدههای زیر ارواره
lymphadenitis
ورم غدههای خلطی
ductless glands
غدههای درون ریز
adrenal glands
غدههای فوق کلیوی
mastitis
اماس غدههای پستان
nodulated
دارای گره ها یا غدههای ریز
nodulation
تشکیل گره هایا غدههای ریز
sequela
بیماری ناشی از بیماری دیگر
pathogenic
بیماری زا
epizootic
بیماری
diseases
بیماری
illness
بیماری
illnesses
بیماری
virulent
<adj.>
بیماری زا
disease
بیماری
maladies
بیماری
malady
بیماری
mental disease
بیماری روانی
legionnaires' disease
بیماری لژیونرها
mental illness
بیماری روانی
mental disorder
بیماری روانی
AIDS
بیماری سیدا
AIDS
بیماری ایدز
radiation sickness
بیماری برتابشی
love sickness
بیماری عشق
The symptoms ( of a disease) .
علائم بیماری
Diagnosis.
تشخیص بیماری
VD
بیماری زهروی
VD
بیماری مقاربتی
some kind of sickness
یک نوعی از بیماری
radiation sickness
بیماری تابشی
neuropathy
بیماری عصب
wilson's disease
بیماری ویلسون
sick bed
بستر بیماری
pathognomy
بیماری شناسی
to be laid up with something
بیماری گرفتن
pick's syndrome
بیماری پیک
pott's disease
بیماری پوت
to have something
[a disease, an illness]
بیماری گرفتن
to be ill with something
بیماری گرفتن
to be down with something
بیماری گرفتن
tay sach's disease
بیماری تی- ساکس
pathogenesis
بیماری زایی
parkinsonism
بیماری پارکینسون
radiation sickness
بیماری اشعه
nosophilia
بیماری خواهی
pathophobia
بیماری هراسی
pick's disease
بیماری پیک
ailments
بیماری مزمن
alzeimer's disease
بیماری الزایمز
epilepsy
بیماری صرع
psychosis
بیماری روانی
catamnesis
تاریخچه بیماری
pestilence
بیماری طاعون
lumpy jaw
بیماری "اکتینومیکوز"
down's disease
بیماری داون
encephalopathy
بیماری مغزی
advantage by illness
بهره بیماری
addison's disease
بیماری ادیسون
sick leave
استراحت بیماری
rabies
بیماری هاری
illnesses
بیماری کسالت
venereal disease
بیماری مقاربتی
illness
بیماری کسالت
symptomatic
نشانه بیماری
Parkinson's disease
بیماری پارکینسون
ailment
بیماری مزمن
remission
بهبودی بیماری
herpes simplex
بیماری تب خال
hansen's disease
بیماری هنسن
graves'disease
بیماری گریوز
nosophobia
بیماری هراسی
insect vectors
حشرات بیماری زا
to get back on one's feet
بهتر شدن
[از بیماری]
hemorrhoid
[American]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
haemorrhoid
[British]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
to die of an illness
در اثر بیماری مردن
to pass a disease on
بیماری منتقل کردن
haemorrhoid
[British]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
hemorrhoid
[American]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
black vomit
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
red plague
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
variola
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
pox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
smallpox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
diphtheria
[diph]
دیفتیری
[پزشکی]
[بیماری]
slapped cheek syndrome
بیماری پنجم
[پزشکی]
migraine
میگرن
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
fifth disease
[Erythema infectiosum]
بیماری پنجم
[پزشکی]
paranosis
بهره کشی از بیماری
fungus
فونجی بیماری قارچی
primary gain
بهره اصلی بیماری
paranosic gain
بهره اصلی بیماری
loose smut
بیماری زنگ گندم
wernicke's encephalopathy
بیماری مغزی ورنیکه
insect vectors
حشرات ناقل بیماری
inpatient
بیماری که در بیمارستان میخوابد
iatrogenic illness
بیماری پزشک زاد
diathesis
بیماری پذیری ارثی
allopathy
معالجهء بیماری با اضداد ان
basedow's disease
بیماری بیس داو
he fell ill
به بستر بیماری افتاد
epinosic gain
بهره ثانوی بیماری
hemiparasite
انگلهایی که بیماری زا نیستند
pesthole
لانه بیماری ومیکروب
secondary gain
بهره ثانوی بیماری
polio
بیماری فلج اطفال
malady
فاسد شدگی بیماری
psychosomatic disease
بیماری روانی- تنی
beriberi
بیماری کمبود ویتامن B
flight into sickness
پناه بردن به بیماری
hypertension
بیماری فشار خون
gilles de la tourett's disease
بیماری ژیل دو لاتورت
maladies
فاسد شدگی بیماری
varicella
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
symptomatology
علم شناسایی نشانههای بیماری
poliomyelitic
مبتلا به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic
وابسته به بیماری فلج کودکان
melituria
بیماری قند سلس البول
locoism
نوعی بیماری اسب ودام
pathoneurosis
روان رنجوری بیماری زاد
glanders
بیماری مسری اسب و انسان
chicken pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
bladder stone
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
vesical calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
cystolith
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
bladder calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
epidemic
واگیر بیماری همه گیر
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
vaccinating
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinate
برضد بیماری تلقیح شدن
renal calculus
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
nephrolith
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
chicken-pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
enphytotic
بیماری همه گیر شایع
computer assisted diagnosis
تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
black vomit
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
epidemics
واگیر بیماری همه گیر
kidney stone
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
to lay low
خیلی ضعیف کردن
[بیماری]
to d. in one's bed
دراثر پیری یا بیماری مردن
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
dementia
دمانس
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
The soldiers died from illness and hunger.
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
lepidosis
بیماری پوست پولک دار
hunger osteopathy
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
get about
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
chiclero's ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
sick-out
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
greensick
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
leishmaniosis
لیشمانیوز
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
favus
نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
leishmaniosis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
an in patient
بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
chiclero ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
nephrosis
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
dead on arrival
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
dementia
زوال عقل
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
pesthole
مکان مستعد برای بیماری واگیر
schizo
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
spirochetosis
ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
immunotherapy
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
Jimmy Carter has cancer.
جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
laparotomy
شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
tropical sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
sick-outs
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
yaws
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
foulbrood
بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
helminthology
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
toxicosis
بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
agoraphobic
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com