Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
jack
ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
jacks
ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
Other Matches
pin
ورودی با سه سوزن
pinned
ورودی با سه سوزن
pinning
ورودی با سه سوزن
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
sockets
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
terrane
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
montages
عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
montage
عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
gigo
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
thread
فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
threads
فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
NAND function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
interface
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
denial
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
denials
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
interfaces
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
joint denial
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
neither nor function
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
acupunctuate
با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
partition
فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
partitions
فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
machine address
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
identity
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identities
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
quiescent
وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
NOT function
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
adc
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
hybrid
چیزی که از چندجزء ناجورساخته شده باشدکلمهای که اجزاء ان اززبانهای مختلف تشکیل شده باشد
maps
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
pooler
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
and
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joins
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
join
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
unions
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
needle point
سر سوزن سوزن دوزی
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
khalyk
قالیچه خالیک
[یا چالیک]
[که از دست بافته های ترکمن ها بوده و بصورت حرف یو شکل یا مستطیل شکل می باشد و جهت آویزان کردن در ورودی چادرها و یا روانداز اسب و شتر استفاده می شود.]
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
JK flip flop
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gates
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
drop down list box
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
hash
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
list
لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
input preamplifier
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
dac
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
d/a converter
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
input
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
inputted
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
approach channel
کانال ورودی- نهر ورودی
adder
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
analog
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chain
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chains
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
analogues
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogue
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
bard
سوزن
needleful
یک سوزن نخ
needle
سوزن
stilus
سوزن
bards
سوزن
needles
سوزن
styluses
سوزن
stylus
سوزن
needling
سوزن
switch point
سوزن
needled
سوزن
styli
سوزن
needles
سوزن پیکاپ
drilling pipe
سوزن حفاری
work baskets
سبد سوزن و نخ
sew
سوزن کاری
the eye of the needle
سوراخ سوزن
needled
سوزن پیکاپ
firing pin
سوزن اتش
firing pin
سوزن ماشه
needling
سوزن پیکاپ
needle
سوزن پیکاپ
belonephebia
سوزن هراسی
darning neddle
سوزن رفوگری
test point
سوزن ازمایشی
injected
سوزن زدن
inject
سوزن زدن
pricks
خراش سوزن
vga
- سوزن یا پورت
packing needle
سوزن جوالدوزی
pricking
خراش سوزن
prick
خراش سوزن
housewife
سوزن دان
housewives
سوزن دان
aciform
بشکل سوزن
aciculate
سوزن وار
acicular
سوزن وار
touch needle
سوزن محک
work basket
سبد سوزن و نخ
pointsman
سوزن بان
injecting
سوزن زدن
injects
سوزن زدن
sailmaker's needle
سوزن چادردوزی
switches
سوزن دوراهی
needle point
نوک سوزن
darning needle
سوزن رفوگری
staple
سوزن منگنه
whisker
سوزن بلور
core nail
سوزن هسته
catwhisker
سوزن بلور
pricked
خراش سوزن
switch
سوزن دوراهی
switched
سوزن دوراهی
dense index
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
inputted
توان ورودی ورودی
input
توان ورودی ورودی
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
gas inlet valve needle
سوزن شیرورودی بنزین
needlework
کار سوزن دوزی
gates
سوزن اتصال به یک FET
firing pin
سوزن قفل اتش
gate
سوزن اتصال به یک FET
needle
با سوزن تزریق کردن
needle
سوزن دوزی کردن
eye
دهانه سوراخ سوزن
drop on
سوزن دوراهی خط اهن
needled
سوزن دوزی کردن
eying
گوشوارهای سوراخ سوزن
needles
با سوزن تزریق کردن
eyeing
دهانه سوراخ سوزن
needling
سوزن دوزی کردن
needling
با سوزن تزریق کردن
eyeing
گوشوارهای سوراخ سوزن
vaccine point
سوزن ابله کوبی
eyes
دهانه سوراخ سوزن
eyes
گوشوارهای سوراخ سوزن
eye
گوشوارهای سوراخ سوزن
eying
دهانه سوراخ سوزن
needled
با سوزن تزریق کردن
needle test of vicat
ازمایش با سوزن ویکا
needles
سوزن دوزی کردن
needle book
سوزن دان کتابی
A sharp knife (pin , needle)
چاقو (سوزن ) تیر
needle lace
کار سوزن دوزی
dog spike
سوزن نوک گیر
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
There is no room to throw a needle .
<proverb>
جاى سوزن انداختن نیست .
hypo
سوزن تزریق زیر جلدی
needled
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needles
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
tone arm
الت سوزن نگهدار گرامافون
firing pin
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
needling
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
switchman
سوزن بان راه اهن
palm and needle
کفه چرمی ملوانی و سوزن
needle
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com