English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
Foreign Office وزارت امور خارجه
ministry of foreign affairs وزارت امور خارجه
State Department وزارت امور خارجه
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs. وزارت امور خارجه
Search result with all words
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
Other Matches
the foreign office وزارت خارجه
department of state وزارت خارجه
department of state وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
foreign minister وزیر امور خارجه
secretary of state for foreign affairs وزیر امور خارجه
minister of foreign affairs وزیر امور خارجه
minister for foreign affairs وزیر امور خارجه
Ministry of Labor and Social Affairs . وزارت کار ؟ امور اجتماعی
The ministry of economic affairs and finance وزارت امور اقتصاد و دارایی
civil works امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
judge advocate general رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
overseas خارجه
foreign خارجه
chancellery وزرات خارجه
at home and abroad در داخله و خارجه
foreign nationals اتباع خارجه
peregrin or rine از خارجه امده
Secretary of State وزیر خارجه
Secretaries of State وزیر خارجه
residing abroad مقیم خارجه
diplomatic وابسته به ماموران سیاسی خارجه
My brother has gone abroad. برادرم رفته خارجه [خارج از کشور]
departments وزارت
portfolios وزارت
portfolio وزارت
department وزارت
ministration وزارت
ministry وزارت
ministries وزارت
department وزارت خانه
ministry education وزارت فرهنگ
Ministry of Information . وزارت اطلاعات
india office وزارت هند
war department وزارت جنگ
war department وزارت دفاع
departments وزارت خانه
department of defense وزارت جنگ
ministry of justice وزارت دادگستری
department of the enterior وزارت کشور
department of the navy وزارت دریاداری
department of war وزارت جنگ
ministry of war وزارت جنگ
war office وزارت جنگ
ministry of justice وزارت عدلیه
ministry of information وزارت اطلاعات
department of defense وزارت دفاع
viziership مقام وزارت
vizierate مقام وزارت
finance ministry وزارت دارایی
ministry of education وزارت فرهنگ
board of trade وزارت بازرگانی
ministry of f. وزارت دارایی
portejeuille کیف وزارت
finance ministry وزارت دارائی
Home Office وزارت کشور
under-secretary معاون وزارت
interior ministry وزارت داخله
interior ministry وزارت کشور
under-secretaries معاون وزارت
Home Office وزارت داخله
ministry of the interior وزارت کشور
ministry of the interior وزارت داخله
ministry of industry وزارت پیشه و هنر
Home Office [British E] دفتر وزارت داخله
Home Office [British E] دفتر وزارت کشور
board of trade وزارت اقتصاد وبازرگانی
Department of the Interior [American E] دفتر وزارت داخله
Department of the Interior [American E] دفتر وزارت کشور
minisity of roads and highways وزارت طرق وشوارع
departmental intelligence اطلاعات وزارت خانهای
State Department وزارت برون مرز
affiliation with the department of defen مامور به وزارت جنگ
ministry of national economy وزارت اقتصاد ملی
ministry of national defence وزارت دفاع ملی
department of the army وزارت نیروی زمینی
minisity of roads and highways وزارت راه وشاهراه
ministry of national defence وزارت پدافند ملی
affiliation with the department of defen زیرامر وزارت جنگ
ministerialist هواه خواه وزارت وقت
legations ایلچی گری وزارت مختار
legation ایلچی گری وزارت مختار
patent medicine داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicines داروی دارای جواز وزارت بهداری
defense subsistence supply center مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
chancery مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
f.b.i یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
demarche بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
amor امور
personal affairs امور شخصی
money matters امور پولی
non litigious matters امور حسبی
authority اولیاء امور
aviation authority امور هواپیمایی
financial affairs امور مالی
authorities اولیای امور
interior امور داخله
authority ties of the state مصادر امور
miscellaneous امور متفرقه
the high functionery ries of the state مصادر امور
authority ties of the state اولیا امور
civil affairs امور غیرنظامیان
state affairs امور مملکتی
interior affairs امور داخلی
combat duty امور رزمی
religious matters امور دینی
interiors امور داخله
minister resident صاحبمنصب عالیرتبهای که به منظورخاص و جهت امر معینی باعنوان وزارت در کشورخارجی اقامت می گزیند
testamentary causes امور مربوط به وصایا
politico military امور سیاسی نظامی
regulatory authority اولیاء امور نظارتی
corporate treasurer مدیر امور مالی
chief financial officer [CFO] مدیر امور مالی
to arrange matters ترتیب دادن امور
tax reforms اصلاح امور مالیاتی
supervisory authority اولیاء امور نظارتی
surveillance authority اولیاء امور نظارتی
surveillance authority اولیاء امور مراقبتی
non litigious jurisdiction act قانون امور حسبی
supervisory authority اولیاء امور مراقبتی
principal centre of affairs مرکز مهم امور
probate court محکمه امور حسبی
resgestae امور انجام شده
space broker کارگزار امور تبلیغات
table of authorities جدول اولیا امور
tax administration اداره امور مالیات
regulatory authority اولیاء امور مراقبتی
air branch قسمت امور هوایی
routine امور غیر مهم
chaplain افسر امور دینی
chaplains افسر امور دینی
customs broker واسطه امور گمرکی
routinely امور غیر مهم
routines امور غیر مهم
bureaucratic وابسته به امور اداری
civic action امور عام المنفعه
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
promiscuous بیقید در امور جنسی
clerical test ازمون امور دفتری
fish warden متصدی امور شیلات
administrations اداره امور یکانها
administration اداره امور یکانها
g air رکن 2 امور هوایی
non litigious matters act قانون امور حسبی
emotional and physical امور عاطفی و بدنی
liquidation of company تصفیه امور شرکتها
financial affairs امور مربوط به مالیه
militarization نظامی کردن امور
majordomo متصدی امور خانوادگی
ticket of leave سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
surgical مربوط به امور پزشکی جراحی
assignees in bankruptcy هیئت تصفیه امور ورشکسته
technicians شخص متخصص در امور صفتی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
politics علم سیاست امور سیاسی
strategic مربوط به امور سوق الجیشی
technician شخص متخصص در امور صفتی
to take the helm زمام امور رادردست گرفتن
domicile منزل یا مرکز مهم امور
presswork اداره مطبعه امور چاپخانه
domiciles منزل یا مرکز مهم امور
proetor متصدی امور قضایی وکشوری
deficit financing اداره امور مالی با کسرموازنه
financial data اطلاعات مربوط به امور مالی
general شرکت مربوط به امور اداری اصلی
to go into hiding خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
parochialism امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
generals شرکت مربوط به امور اداری اصلی
major-domos متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
to go underground خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
counsel appointed وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
diplomatist کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
cryptologistics امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
verderor متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
housekeeping امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
deck department قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
dialectic هگل و مارکس ان را جهت تعلیل و توجیه امور
home امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
channeling کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
rummage sale حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
treasurers مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
treasurer مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
verderer متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
homes امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
channels کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
shipping امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
channeled کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channelled کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channel کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
minnesota clerical aptitude test ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
collated به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
collates به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collating به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
functional رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
get in gear [get into gear] <idiom> بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com