Dictiornary-Farsi | وزارت دفاع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 209 (11 milliseconds)

English	Persian
department of defense	وزارت دفاع
war department	وزارت دفاع


Search result with all words

defense	دفاع وزارت دفاع
defense classification	طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
defense subsistence supply center	مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
judge advocate general	رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
ministry of national defence	وزارت دفاع ملی
nsfnet	یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
transshipment activity	سیستم حمل و نقل سطح مملکتی سازمان حمل و نقل در سطح وزارت دفاع
Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
department	وزارت
portfolio	وزارت
ministries	وزارت
ministry	وزارت
portfolios	وزارت
departments	وزارت
ministration	وزارت
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
war office	وزارت جنگ
vizierate	مقام وزارت
department of war	وزارت جنگ
interior ministry	وزارت کشور
interior ministry	وزارت داخله
finance ministry	وزارت دارایی
viziership	مقام وزارت
ministry of war	وزارت جنگ
department of the navy	وزارت دریاداری
department of the enterior	وزارت کشور
department of defense	وزارت جنگ
ministry of justice	وزارت عدلیه
Ministry of Information .	وزارت اطلاعات
ministry of justice	وزارت دادگستری
ministry of information	وزارت اطلاعات
department of state	وزارت خارجه
war department	وزارت جنگ
india office	وزارت هند
finance ministry	وزارت دارائی
under-secretary	معاون وزارت
Home Office	وزارت داخله
under-secretaries	معاون وزارت
ministry of education	وزارت فرهنگ
ministry of f.	وزارت دارایی
the foreign office	وزارت خارجه
ministry of the interior	وزارت کشور
ministry of the interior	وزارت داخله
department	وزارت خانه
departments	وزارت خانه
ministry education	وزارت فرهنگ
board of trade	وزارت بازرگانی
portejeuille	کیف وزارت
Home Office	وزارت کشور
State Department	وزارت امور خارجه
State Department	وزارت برون مرز
board of trade	وزارت اقتصاد وبازرگانی
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs.	وزارت امور خارجه
affiliation with the department of defen	مامور به وزارت جنگ
affiliation with the department of defen	زیرامر وزارت جنگ
minisity of roads and highways	وزارت طرق وشوارع
minisity of roads and highways	وزارت راه وشاهراه
departmental intelligence	اطلاعات وزارت خانهای
department of the army	وزارت نیروی زمینی
ministry of national economy	وزارت اقتصاد ملی
ministry of national defence	وزارت پدافند ملی
Home Office [British E]	دفتر وزارت کشور
Department of the Interior [American E]	دفتر وزارت داخله
Department of the Interior [American E]	دفتر وزارت کشور
Home Office [British E]	دفتر وزارت داخله
ministry of foreign affairs	وزارت امور خارجه
ministry of industry	وزارت پیشه و هنر
Foreign Office	وزارت امور خارجه
Ministry of Labor and Social Affairs .	وزارت کار ؟ امور اجتماعی
The ministry of economic affairs and finance	وزارت امور اقتصاد و دارایی
legations	ایلچی گری وزارت مختار
legation	ایلچی گری وزارت مختار
ministerialist	هواه خواه وزارت وقت
patent medicines	داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicine	داروی دارای جواز وزارت بهداری
department of state	وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
chancery	مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
f.b.i	یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
minister resident	صاحبمنصب عالیرتبهای که به منظورخاص و جهت امر معینی باعنوان وزارت در کشورخارجی اقامت می گزیند
ticket of leave	سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
blue book	کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
czech defence	دفاع چک
blocks	دفاع
fencing	دفاع
defense	دفاع
block	دفاع
one man block	تک دفاع
blocked	دفاع
defended	دفاع
answer	دفاع
answered	دفاع
answering	دفاع
answers	دفاع
advocation	دفاع
advocacy	دفاع
vindication	دفاع
pleading	دفاع
apologias	دفاع
apologia	دفاع
tae	دفاع با پا
defence	دفاع
defenses	دفاع
parrying	دفاع
parry	دفاع
parries	دفاع
parried	دفاع
munition	دفاع
uncovered	بی دفاع
defend	دفاع
defending	دفاع
defends	دفاع
propugn	دفاع کردن از
catenaccio	دفاع بتونی
replication	رونوشت دفاع
indefensibility	دفاع ناپذیری
extended defense	دفاع گسترده
benoni defence	دفاع بنونی
national defense	دفاع ملی
legitimate defence	دفاع مشروع
defensive board	دفاع سبد
hasty defense	دفاع تعجیلی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
position defense	دفاع موضعی
in self defence	برای دفاع
right of self defence	حق دفاع مشروع
meran defence	دفاع مران
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
implead	دفاع کردن
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
nagashi uke	دفاع پرسی
deliberate defense	دفاع بافرصت
say a good word for	دفاع کردن
morote uke	دفاع دوتایی
national defence	دفاع ملی
russian defence	دفاع روسی
robatsch defence	دفاع روباتش
buckler	دفاع کردن
right of self preservation	حق دفاع از خود
composite defense	دفاع مرکب
polish defence	دفاع لهستانی
defense in place	دفاع در محل
defense in depth	دفاع در عمق
internal defense	دفاع داخلی
juji uke	دفاع ضربدری
philidor's defence	دفاع فیلیدور
janisch defence	دفاع یانیش
d. armour	اسلحه دفاع
damiano's defence	دفاع دامیانو
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
makki	دفاع کردن
morote uke	دفاع با دست
deraign	دفاع کردن
offensive block	دفاع تهاجمی
ego defence	دفاع خود
classical variation	دفاع ارتدوکس
plea of accused	دفاع متهم
dutch attack	دفاع برد
fullback	دفاع پوششی
closed variation	دفاع تاراش
double guard	دفاع با دو دست
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
kwon	دفاع با دست
dory defence	دفاع دوری
kake uke	دفاع قلابی
janisch defence	دفاع شلیمان
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
untenable	غیرقابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defends	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
fencible	قابل دفاع
defended	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
coverage	دفاع پوششی
stand	دفاع مداوم
zone defence	دفاع منطقهای
advocating	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
opens	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
open	بی دفاع واریز نش
open	خط بازبی دفاع
defend	دفاع کردن
defend	دفاع کردن از
zone	دفاع منطقهای
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
zones	دفاع منطقهای
self-defence	دفاع از خود
the right of self-defence	حق دفاع از خود
daylight	نفوذ در دفاع