English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English Persian
offset وزنه متعادل
offsetting وزنه متعادل
Search result with all words
ballast وزنه متعادل کننده
sash balancing weight وزنه متعادل کننده
Other Matches
offsetting رقم متعادل کننده متعادل کردن
offset رقم متعادل کننده متعادل کردن
multipoundage syatem روش تمرین وزنه برداری باکاستن وزنه هنگام سختی کار
squatted وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
light and heavy system روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
shot putter شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
equilibrate متعادل کردن متعادل شدن
sinkers وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinker وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
balanced متعادل
equilibrant متعادل
even-tempered متعادل
level-headed متعادل
dominant متعادل
balancer متعادل کننده
balanced rudder سکان متعادل
balanced circuit مدار متعادل
balanced armature unit جوشن متعادل
balancing متعادل کردن
equilibration متعادل کردن
bales متعادل کردن
bale متعادل کردن
equilibrium drawdown افت متعادل
counterbalances متعادل کردن
equilibrium flow جریان متعادل
counterbalanced متعادل کردن
equilibrant نیروی متعادل
stabilisers متعادل کننده
corrector متعادل کننده
balanced system سیستم متعادل
baling press پرس متعادل
ballast concrete بتن متعادل
be in ballast متعادل بودن
regulators متعادل کننده
coequal متعادل ومتساوی
balanced state حالت متعادل
compensator متعادل کننده
stabilizer متعادل کننده
historical cost قیمت متعادل
counterbalance متعادل کردن
ballast concrete بتن متعادل
moderate speed سرعت متعادل
balances متعادل کردن
balance متعادل کردن
regulator متعادل کننده
soaking تابش متعادل
lopsided غیر متعادل
rounded <adj.> کامل و متعادل
counterpoise نیروی متعادل کننده
stabilizing sleeve غلاف متعادل کننده
balanced stock ذخیره اماد متعادل
balanced pressure torch [مشعل با فشار متعادل]
balanced supply اماد متعادل شده
balance collective forces نیروهای کلی متعادل
balanced load بار خارجی متعادل
stabilization متعادل کردن تعادل
unbalances غیر متعادل کردن
disequilibrate غیر متعادل کردن
line charge compensation reactor پیچک متعادل کننده
interphase reactor پیچک متعادل کننده
delay equalizer متعادل کننده تاخیری
unbalance غیر متعادل کردن
unbalancing غیر متعادل کردن
equilibrium moisture content درصد رطوبت متعادل
equilibrium pressure curve منحنی فشار متعادل
even keel حرکت متعادل ناو
dashpot استوانه متعادل کننده
interchange current جریان متعادل کننده
equipoise برابری دروزن متعادل ساختن
impedance compensator متعادل کننده مقاومت فاهری
balanced tackle وضع متعادل وسایل ماهیگیری
where is the kilogramme weight ? وزنه ....
paper weight وزنه
short weight وزنه کم
ponderance وزنه
balance تراز شدن متعادل کردن ترازو
stabilizing sleeve پرده متعادل کننده گلولههای منور
balances تراز شدن متعادل کردن ترازو
pressure equalized addition funnel قیف افزایشی متعادل کننده فشار
stabilizing fin پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
counterweigh وزنه تعادل
bobbing وزنه قپان
halma پرش با وزنه
bob وزنه قپان
counter weight وزنه مقابل
counter weight وزنه تعادل
counter balance وزنه تعادلی
weight throw پرتاب وزنه
counterpoise وزنه متقابل
lifter وزنه بردار
weight lifter وزنه بردار
weight lifting وزنه برداری
plumb bob وزنه سربی
rammer وزنه شمعکوب
bobs وزنه قپان
sinkers وزنه نگهدار
sinker وزنه نگهدار
shot put پرتاب وزنه
counterweights وزنه تعادل
ledger وزنه سربی
ledgers وزنه سربی
ballast وزنه تعادل
counterweights وزنه برابر
flyweight وزنه تعادل
flyweights وزنه تعادل
counterweights وزنه مقابل
counterweight وزنه تعادل
counterweight وزنه برابر
counterweight وزنه مقابل
counterbalances وزنه تعادل
weight سنگ وزنه
counterbalance وزنه تعادل
put پرتاب وزنه
puts پرتاب وزنه
putting پرتاب وزنه
counterbalanced وزنه تعادل
isometric view رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
swingweight وضع متعادل چوب گلف پس ازپایان حرکت
poise اونگ یا وزنه ساعت
governor balance weight وزنه تعادل رگولاتور
kentledge وزنه اهن ته کشتی
ledgering ماهیگیری بااستفاده از وزنه
incline bench تخته وزنه برداری
snatching وزنه برداری یکضرب
castaway پرتاب کردن وزنه
snatch وزنه برداری یکضرب
uplift بالا زدن وزنه
uplifts بالا زدن وزنه
sinker وزنه سربی ماهیگیری
snatches وزنه برداری یکضرب
weight program تمرین وزنه برداری
snatched وزنه برداری یکضرب
castaways پرتاب کردن وزنه
sinkers وزنه سربی ماهیگیری
deadlock حالت عدم فعالیتی که در اثروجود دو نیروی متعادل ایجادگردد
discobolus وزنه پرت کن حلقه انداز
split وزنه برداری یکضرب فرانسوی
make weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
triathlon پرش ارتفاع و پرتاب وزنه
make-weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
europian championship وزنه برداری قهرمانی اروپا
shots پرتاب وزنه گلوله سربی
clean and jerk حرکت دوضرب وزنه برداری
shot پرتاب وزنه گلوله سربی
clean and press حرکت پرس وزنه برداری
make-weights سر وزن رسیدن وزنه بردار
poise وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
platform تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
platforms تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
donkey raise تمرین خم شدن با وزنه روی پشت
terminal tackle راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
benches تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
disqualifies خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
presses بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
terminal rig طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
disqualifying خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
bench تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
disqualified خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
press بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
deal lift بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
disqualify خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
derrick lift کشیدن وزنه به روی سینه باپاهای راست
bat weight وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
dipsey sinker نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
signal light چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
jerks پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
lift وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifted وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
jerked پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
lifting وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifts وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
jerk پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
bench by a back injury خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
crosshead وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
legg press تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
ballast وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
field events مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
field event مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
antithyroid ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
balancing حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
balance تراز کردن متعادل کردن بالانس
depolarize غیر متعادل کردن متضاد کردن
balances تراز کردن متعادل کردن بالانس
shot ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shots ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
toe weight وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com