Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
discobolus
وزنه پرت کن حلقه انداز
Other Matches
multipoundage syatem
روش تمرین وزنه برداری باکاستن وزنه هنگام سختی کار
squat
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
light and heavy system
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
shot putter
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
sinker
وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinkers
وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
average propensity to save
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
write enable ring
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
saving institutions
موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board
طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nests
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrule
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrules
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
loops
حلقه درون حلقه دیگر
crispest
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop
حلقه درون حلقه دیگر
crisper
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
looped
حلقه درون حلقه دیگر
crisps
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
purls
حلقه حلقه شدن
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
quoit
حلقه پرتاب حلقه
purled
حلقه حلقه شدن
wreathy
حلقه حلقه شده
convolute
حلقه حلقه کردن
purl
حلقه حلقه شدن
purling
حلقه حلقه شدن
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
where is the kilogramme weight ?
وزنه ....
paper weight
وزنه
short weight
وزنه کم
ponderance
وزنه
ballast
وزنه تعادل
flyweights
وزنه تعادل
weight lifter
وزنه بردار
shot put
پرتاب وزنه
bobbing
وزنه قپان
lifter
وزنه بردار
rammer
وزنه شمعکوب
weight
سنگ وزنه
flyweight
وزنه تعادل
counterbalance
وزنه تعادل
counterbalances
وزنه تعادل
offset
وزنه متعادل
ledgers
وزنه سربی
counterbalanced
وزنه تعادل
ledger
وزنه سربی
bob
وزنه قپان
bobs
وزنه قپان
plumb bob
وزنه سربی
put
پرتاب وزنه
weight lifting
وزنه برداری
counter weight
وزنه تعادل
weight throw
پرتاب وزنه
counterweigh
وزنه تعادل
sinkers
وزنه نگهدار
counterweight
وزنه مقابل
halma
پرش با وزنه
counterpoise
وزنه متقابل
counter weight
وزنه مقابل
counterweight
وزنه تعادل
counter balance
وزنه تعادلی
puts
پرتاب وزنه
counterweights
وزنه تعادل
counterweights
وزنه برابر
putting
پرتاب وزنه
offsetting
وزنه متعادل
counterweight
وزنه برابر
sinker
وزنه نگهدار
counterweights
وزنه مقابل
snatch
وزنه برداری یکضرب
uplift
بالا زدن وزنه
sinkers
وزنه سربی ماهیگیری
ballast
وزنه متعادل کننده
snatched
وزنه برداری یکضرب
uplifts
بالا زدن وزنه
sinker
وزنه سربی ماهیگیری
sash balancing weight
وزنه متعادل کننده
ledgering
ماهیگیری بااستفاده از وزنه
kentledge
وزنه اهن ته کشتی
snatches
وزنه برداری یکضرب
snatching
وزنه برداری یکضرب
castaways
پرتاب کردن وزنه
castaway
پرتاب کردن وزنه
weight program
تمرین وزنه برداری
incline bench
تخته وزنه برداری
poise
اونگ یا وزنه ساعت
governor balance weight
وزنه تعادل رگولاتور
shots
پرتاب وزنه گلوله سربی
make weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
split
وزنه برداری یکضرب فرانسوی
clean and jerk
حرکت دوضرب وزنه برداری
make-weights
سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
europian championship
وزنه برداری قهرمانی اروپا
shot
پرتاب وزنه گلوله سربی
triathlon
پرش ارتفاع و پرتاب وزنه
clean and press
حرکت پرس وزنه برداری
donkey raise
تمرین خم شدن با وزنه روی پشت
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
platforms
تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
platform
تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
terminal tackle
راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
poise
وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
disqualifying
خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualified
خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualify
خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
press
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
benches
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
terminal rig
طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
disqualifies
خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
deal lift
بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
bat weight
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
derrick lift
کشیدن وزنه به روی سینه باپاهای راست
presses
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
signal light
چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
dipsey sinker
نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
bench by a back injury
خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
lifted
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifts
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lift
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
jerk
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerked
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerks
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
lifting
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
crosshead
وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
legg press
تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
ballast
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
field event
مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
field events
مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
foot pound
مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
saver
پس انداز کن
ex post saving
پس انداز
ex ante saving
پس انداز
forehanded
پس انداز کن
saving
پس انداز
savings
پس انداز
thrift
پس انداز
aggregate saving
پس انداز کل
deposit
پس انداز
irrigator
اب انداز
deposits
پس انداز
unsaved
پس انداز نشده
puddles
دست انداز
lookouts
چشم انداز
puddle
دست انداز
torpedo tube
اژدر انداز
stoker
سوخت انداز
fireman
سوخت انداز
firemen
سوخت انداز
catapult
سنگ انداز
catapulted
سنگ انداز
catapulting
سنگ انداز
grenadier
نارنجک انداز
catapults
سنگ انداز
the t.
صاعقه انداز
theory of saving
نظریه پس انداز
thrift institutions
موسسات پس انداز
driver
راه انداز
to lay aside
پس انداز کردن
to lay up
پس انداز کردن
lookout
چشم انداز
springer
کمند انداز
feller
درخت انداز
abortifacient
بچه انداز
actual saving
پس انداز واقعی
jaculator
نیزه انداز
jack ketch
طناب انداز
intriguer
پشت هم انداز
intriguant
پشت هم انداز
intrigant
پشت هم انداز
ballista
سنگ انداز
parapets
دست انداز
parapet
دست انداز
mobilization of savings
بسیج پس انداز
missile launcher
موشک انداز
lay by
پس انداز کردن
lay-by
پس انداز کردن
lay-bys
پس انداز کردن
outlook
چشم انداز
divisive
تفرقه انداز
line starter
راه انداز خط
bank of deposit
بانک پس انداز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com