Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
gram atom
وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
Other Matches
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
chemical element
عنصر شیمیایی
acid equivalent
معادل شیمیایی اسید
boron water
ابی که عنصر شیمیایی بردارد
atomic energy
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
circulars
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chains
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atom
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
it is because
بواسطه انست که
it is centimeters thick
دو سانتیمترکلفتی انست
the presumption is that
فن قوی انست که
proliferation
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
so much is certain that
قدر متیقن انست که .....
inboard engined boat
کرجی که موتورش در میان انست
binary scale
مقیاسی که 2 ماخذ عددشماری انست نه 10
foretopman
ملوانی که مامور پیش دگل وضمائم انست
chemical survey
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
it is past cure
از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
clean weapon
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
water plate
بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
nucleon
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
v , series
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
isomeric
هم عنصر
members
عنصر
member
عنصر
element
عنصر
elements
عنصر
masurium
عنصر 34
agent
عنصر
agents
عنصر
components
عنصر
component
عنصر
chemical
شیمیایی
chemical sense
حس شیمیایی
chemicals
شیمیایی
chemic
شیمیایی
chemical biological and radiological
شیمیایی
equipollent
معادل
ntamount
معادل
equivalents
معادل
equivalent
معادل
tantamount
معادل
identity element
عنصر یکسانی
trace element
عنصر کم مقدار
guest element
عنصر کم مقدار
aqueous element
عنصر ابی
logic element
عنصر منطقی
accommpanying element
عنصر همراه
logic element
عنصر لاجیک
weak kneed
سست عنصر
active element
عنصر کنشی
alloying element
عنصر الیاژ
inverse element
عنصر وارون
active element
عنصر فعال
active element
عنصر عامل
acid forming element
عنصر اسیدساز
acid forming element
عنصر اسیدی
alloying agent
عنصر الیاژی
alloying element
عنصر الیاژی
abundant element
عنصر فراوان
weak-kneed
سست عنصر
titanium
عنصر فلزی
weaklings
سست عنصر
weakling
سست عنصر
code element
عنصر رمز
coupling element
عنصر اتصال
coupling element
عنصر پیوست
cryotron
عنصر برودتی
data element
عنصر داده
electronic element
عنصر الکترونیکی
delay element
عنصر تاخیری
elements
عنصر عملیاتی
biotic element
عنصر زیستی
absorbing element
عنصر جذب
element
عنصر اساس
abiotic element
عنصر نازیوه
abiotic element
عنصر بیجان
element
عنصر عملیاتی
ingredients
عنصر سازنده
ingredient
عنصر سازنده
elements
عنصر اساس
disafected person
عنصر نامطلوب
service element
عنصر اداری
transition element
عنصر واسطه
tracer element
عنصر ردیاب
symmetry element
عنصر تقارن
passive element
عنصر غیرعامل
picture element
عنصر تصویر
primitive element
عنصر اولیه
primordial element
عنصر ازلی
print element
عنصر چاپ
processing element
عنصر پردازشی
threshold element
عنصر استانهای
thermocouple
عنصر حرارتی
tactical element
عنصر تاکتیکی
stop element
عنصر ایست
start element
عنصر شروع
signal element
عنصر علامتی
shunt element
عنصر موازی
wallydraigle
سست عنصر
Elementarism
عنصر نگری
nand element
عنصر نقیض و
minor constituent
عنصر فرعی
minor constituent
عنصر جزئی
part
عنصر اصلی
weak minded
سست عنصر
chemisorption
جذب شیمیایی
chemoreceptor
گیرنده شیمیایی
organic compound
مواد شیمیایی
chemism
خاصیت شیمیایی
chemiluminescence
نورتابی شیمیایی
chemical weathering
هوازدگی شیمیایی
chemical survey
تجسس شیمیایی
man-made fiber
الیاف شیمیایی
chemical species
گونههای شیمیایی
decomposition
هوازدگی شیمیایی
precipitate
رسوب شیمیایی
chemotropism
گرایش شیمیایی
precipitated
رسوب شیمیایی
precipitates
رسوب شیمیایی
precipitating
رسوب شیمیایی
electrochemical
برقی- شیمیایی
biochemical
زیستی- شیمیایی
compound
ترکیب شیمیایی
chemical kinetics
سینتیک شیمیایی
compounded
ترکیب شیمیایی
compounds
ترکیب شیمیایی
chemical research
پژوهش شیمیایی
cloud attack
تک با ابر شیمیایی
chemical shift
جابجایی شیمیایی
chemical security
تامین شیمیایی
chemical defense
پدافند شیمیایی
chemical injection
تزریق شیمیایی
chemical grouting
تزریق شیمیایی
chemical consolidation
تزریق شیمیایی
chemical compound
ترکیب شیمیایی
chemical combination
ترکیب شیمیایی
chemical bond
پیوند شیمیایی
chemical analysis
تجزیه شیمیایی
chemical agent
عامل شیمیایی
chemical analyse
تجزیه شیمیایی
chemical ammunition
مهمات شیمیایی
chemical deposits
نهشتهای شیمیایی
chemical energy
انرژی شیمیایی
chemical reactor
واکنشگاه شیمیایی
chemical reaction
واکنش شیمیایی
chemical properties
خواص شیمیایی
chemical pollution
الودگی شیمیایی
chemical physics
فیزیک شیمیایی
chemical operations
عملیات شیمیایی
chemical munition
سلاح شیمیایی
chemical industries
صنایع شیمیایی
chemical herbicide
علف کش شیمیایی
chemical fuel
سوخت شیمیایی
chemical exchange
تبادل شیمیایی
chemical equivalent
هم ارز شیمیایی
chemical equilibrium
تعادل شیمیایی
chemical agent
ماده شیمیایی
quasichemical
شبه شیمیایی
fertilisers
کود شیمیایی
galvanic cell
پیل شیمیایی
narcosis
خواب شیمیایی
mulches
ماده شیمیایی
fertilizer
کود شیمیایی
fertilizers
کود شیمیایی
homolysis
تجزیه شیمیایی
proportioner
مخلوط کن شیمیایی
mulch
ماده شیمیایی
expilation
معادل robbery
equalised
معادل کردن .
writing obligatory
معادل bond
modifies
معادل adapt
reformists
معادل reformer
reformist
معادل reformer
equivalence
معادل بودن
equalizing
معادل کردن .
equalizes
معادل کردن .
memorials
معادل memorandum
memorial
معادل memorandum
menaced
معادل blackmail
redemption
معادل ransom
kilos
معادل هزار
kilo
معادل هزار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com