English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
secretary of the army وزیر نیروی زمینی
Search result with all words
assistant secretary of the army معاون وزیر نیروی زمینی
Other Matches
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground forces نیروی زمینی
ground force نیروی زمینی
land force n نیروی زمینی
land forces نیروی زمینی
army corps سپاههای نیروی زمینی
army reserve احتیاط نیروی زمینی
army post office پستخانه نیروی زمینی
army aviator خلبان نیروی زمینی
armies ارتش نیروی زمینی
army depot امادگاه نیروی زمینی
army base پادگان نیروی زمینی
army artillery توپخانه نیروی زمینی
army base پایگاه نیروی زمینی
army staff ستاد نیروی زمینی
army ارتش نیروی زمینی
department of the army وزارت نیروی زمینی
land service خدمت نظام در نیروی زمینی
army management structure سازمان مدیریت نیروی زمینی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
army in the field نیروی زمینی درصحنه عملیات
army service area منطقه سرویس نیروی زمینی
army assault team تیم هجومی نیروی زمینی
army reserve قسمت احتیاط نیروی زمینی
army training program برنامه اموزش نیروی زمینی
master sergeant استوار ارشد نیروی زمینی
army program memorandum لایحه برنامههای نیروی زمینی
army post office شعبه پستی نیروی زمینی
army aviation هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
theater army نیروی زمینی صحنه عملیات
army troops عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army national guard گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
army personnel center مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army material program برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
army personnel system سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
army training and evaluation program برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
control line aircraft نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
ground liaison گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
yams سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
vizi وزیر
wizier وزیر
vizier وزیر
minister وزیر
queen وزیر
min وزیر
secretaries وزیر
ministers وزیر
Secretaries of State وزیر
Secretary of State وزیر
ministers :وزیر
minister :وزیر
the then minister وزیر
queens وزیر
secretary وزیر
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
minister without portfolio وزیر مشاور
Secretary of State وزیر خارجه
minister resident وزیر مقیم
Secretaries of State وزیر خارجه
Attorneys General وزیر دادگستری
minister plenipotentiary وزیر مختار
Chancellors of the Exchequer وزیر دارایی
Chancellor of the Exchequer وزیر دارایی
Attorney General وزیر دادگستری
Downing Street نخست وزیر
premiers نخست وزیر
premier نخست وزیر
primeminister نخست وزیر
grand vizier نخست وزیر
secretary of defence وزیر دفاع
secretary of state for defence وزیر دفاع
secretary of defense وزیر دفاع
secretary of state for home affairs وزیر کشور
secretary of state for home affairs وزیر امورداخله
mintster of public works وزیر فوائدعامه
queening وزیر کردن
queens وزیر شطرنج
the finance minister is up وزیر مالیه
queen وزیر شطرنج
head of the state نخست وزیر
minister of finance وزیر اقتصاد
Prime Minister نخست وزیر
councillor at ministry وزیر مشاور
cham cell or of the e. وزیر دارایی
Prime Ministers نخست وزیر
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
Federal Prosecutor General وزیر دادگستری فدرال
foreign minister وزیر امور خارجه
queen side جناح وزیر شطرنج
minister for foreign affairs وزیر امور خارجه
queen's wing جناح وزیر شطرنج
queen's fianchetto defence دفاع فیانکتوی وزیر
Federal Attorney General وزیر دادگستری فدرال
minister of foreign affairs وزیر امور خارجه
queen's gambit گامبی وزیر شطرنج
secretary of state for foreign affairs وزیر امور خارجه
acting minister of war کفیل وزیر جنگ
Chancellors of the Exchequer وزیر خزانه داری
Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری
minister وزیر مختار کشیش .
charge d'affaires نایب وزیر مختار
ministers وزیر مختار کشیش .
deputy minister قائم مقام وزیر
to recive the portfolio of war وزیر جنگ شدن
queen's gambit accepted گامبی وزیر پذیرفته شده
underpromote ترفیع پیاده به غیر وزیر
ministerial وابسته به وزیر یا کشیش اداری
queen's indian defence دفاع هندی وزیر شطرنج
queen's pawn game بازی پیاده وزیر شطرنج
queen's pawn opening گشایش پیاده وزیر شطرنج
queen's gambit declined گامبی وزیر پذیرفته نشده
colle system سیستم کوله در پیاده وزیر
deputy primeminister قائم مقام نخست وزیر
eight queens problem مسئله هشت وزیر شطرنج
under secretary زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
gambit of aleppo نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
skivvy زیر پیراهن وزیر شلواری کوتاه
premieres نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiered نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
capablanca's freeing manoeuvre مانوررهایی بخش کاپابلانکادر گامبی وزیر
cambridge springs defence دفاع کیمبریج اسپرینگزدرگامبی وزیر شطرنج
canal's variation واریاسیون کانال در گامبی وزیر شطرنج
prague variation واریاسیون پراگ در گامبی وزیر شطرنج
It must be put up to the prime minister . باید بعرض نخست وزیر برسد
premiere نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
ragozin system سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
The minisiter cant cope with it. از دست وزیر اینکار بر نمی آید
premiering نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premier نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiers نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
tamper مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
ragozin variation واریاسیون راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
manhattan variation واریاسیون مانهاتان درگامبی وزیر شطرنج
monticelli trap دام مونتیچلی در دفاع هندی وزیر شطرنج
Chancellor صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
nimzo indian defence دفاع نمیزو هندی در پیاده وزیر شطرنج
Chancellors صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
franco indian defence دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
franco baenoni defence دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
bogoliubov indian defence دفاع بوگولیوبوف- هندی درپیاده وزیر شطرنج
blackmar diemer gambit گامبی بلکمر- دیمر در پیاه وزیر شطرنج
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
alekhine's variation واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
problem child فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
The minister cut the tape to open a new motory( highway , freeway ) . وزیر با قطع نوار سه رنگ بزرگراه جدید را افتتاح کرد
sublunar زمینی
terrestrial زمینی
terraneous زمینی
subaerial رو زمینی
earthly زمینی
terrene زمینی
sub astral زمینی
sublunary زمینی
tumbling زمینی
predial or prae زمینی
earth-bound زمینی
territorial زمینی
landed a زمینی
tellurian زمینی
agrarian زمینی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
ground nut بادام زمینی
ground liaison رابط زمینی
ground forces نیروهای زمینی
murphy سیب زمینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com