English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
Other Matches
intermedial وساطت کننده
interceder وساطت کننده
intermediaries وساطت کننده
intermediary وساطت کننده
intermediary وساطت مداخله
intermediaries وساطت مداخله
intevener مداخله کننده
intervenient مداخله کننده
intervener مداخله کننده
tamperer مداخله کننده
marplot ادم فضول مداخله کننده
intermediate درمیان اینده مداخله کننده
intercurrent مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
laisser faire عدم مداخله سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی
laissez faire عدم مداخله سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
interposition وساطت
intercession وساطت
intercessions وساطت
agency وساطت
agencies وساطت
mediation وساطت
intermediacy وساطت
interagency وساطت
mediacy وساطت
trackers پی کننده
filler پر کننده
ear-splitting کر کننده
renunciant کننده
rebutter رد کننده
attenuant اب کننده
renunciant رد کننده
tracker پی کننده
percutient دق کننده
commulator یک سو کننده
bender خم کننده
refutatory رد کننده
noncommittal رد کننده
catterer پچ پچ کننده
bandwidth یچ کننده
swooner غش کننده
syncopator غش کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
refutative رد کننده
attacking تک کننده
filleted پر کننده
fillet پر کننده
puffer پف کننده
whisperer پچ پچ کننده
fillers پر کننده
refuser رد کننده
fillets پر کننده
filleting پر کننده
surfy کف کننده
fluxing oil اب کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
crusher له کننده
skittish رم کننده
jaberer پچ پچ کننده
thinner کم کننده
mitigative کم کننده
sensor حس کننده
crepitant خش خش کننده
mitigatory کم کننده
squelcher له کننده
mumbler من من کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
solver حل کننده
deletive حک کننده
deflective کج کننده
solvent اب کننده
solvents اب کننده
hopper لی لی کننده
hoppers لی لی کننده
doer کننده
doers کننده
fizzy کف کننده
bidders کننده
bidder کننده
repudiationist رد کننده
mauler له کننده
benders خم کننده
abjurer or abjuror کننده
mediation وساطت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com