Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
Other Matches
vector sights
دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
pointers
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
electronic
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
optical sight
وسایل نشانه روی بصری
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
battery integration end radar display
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
windage
تنظیم سمتی وسایل نشانه روی
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
spoofer
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
sighting shot
تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی
rack
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracks
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racked
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracked
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racks
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
bank
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
banks
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
whiter
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
hardwired logic
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
split cameras
دوربینهای زوجی دوربینهای دوقلو
electronic
الکترونیکی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
graphics
وسیله الکترونیکی
adapter
وسیله الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
snail mail
و نه پست الکترونیکی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic element
عنصر الکترونیکی
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
electrical interception
رهگیری الکترونیکی
electrical communications
ارتباطات الکترونیکی
elctron tube
لامپ الکترونیکی
electronic deception
فریب الکترونیکی
computer
ماشین الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
computers
ماشین الکترونیکی
strobe
ا ز یک مدار الکترونیکی
pos
قط ه فروش الکترونیکی
bins
بلوک سه بعدی الکترونیکی
bin
بلوک سه بعدی الکترونیکی
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
electronic countermea sures
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
amusement arcade
سالن بازیهای الکترونیکی
electrosensitive paper
کاغذ حساس الکترونیکی
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
eft
انتقال الکترونیکی سرمایه
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
eft
انتقال الکترونیکی دارائی
edp manager
مدیرداده پردازی الکترونیکی
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
OR function
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
electronically programmable
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
videos
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
trunk exchange
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
videoing
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
EXOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
videoed
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
video
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
microsoft
برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
EXNOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
exclusive
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
replying
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gates
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
non equivalence function
پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
NEQ
پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
motorola
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
responsor
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
facsimile transceiver
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
balloon reflector
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
replied
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
replies
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
sense
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
reply
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gate
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
electronically
مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gates
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
sensed
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
senses
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
traced
نشانه
mark
نشانه
cue
نشانه
reminiscences
نشانه
traces
نشانه
portents
نشانه
cues
نشانه
marks
نشانه
attributes
نشانه
trace
نشانه
markers
نشانه
presage
نشانه
presaged
نشانه
presaging
نشانه
ikons
نشانه
omen
نشانه
icons
نشانه
marker
نشانه
omens
نشانه
indicative
نشانه
signal
نشانه
signaled
نشانه
signalled
نشانه
presages
نشانه
symptomless
بی نشانه
icon
نشانه
portent
نشانه
cursor
نشانه گر
emblems
نشانه
token
نشانه
bench mark
نشانه
attributing
نشانه
cursors
نشانه گر
symptoms
نشانه
symptom
نشانه
indications
نشانه ها
emblem
نشانه
tokens
نشانه
emblematic
نشانه
one address
با یک نشانه
sacrament
نشانه
reminiscence
نشانه
symbol
نشانه
sacraments
نشانه
attribute
نشانه
electroluminescing
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
electroluminescent
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
electronic
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electrically erasable read only memory
حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
new
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
shouting
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
new-
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
shouts
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
newer
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
edp
پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
newest
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
shout
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
proms
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
proms
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
prom
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
prom
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
amplifiers
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
shouted
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
equipment bay
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
amplifier
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
Videotex
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
peripheral
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com