Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
cable accessory
وسایل کابل
Search result with all words
anchor line extension kits
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
topology
توپولوژی شبکه که تمام وسایل به یک کابل و به hub مرکزی وصل هستند
Other Matches
drop cable
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
duct
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
time
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
TDR
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
cpu
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
localtalk
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kits
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
cable head
سر کابل
cable
کابل
cable assembly
کابل
own ship's course bus
کابل او اس سی
cable clip
پل کابل
Kabul
کابل
cabling
کابل
cabled
کابل
clips
مفصل کابل
long distance cable
کابل ارتباطی
telecommunication cable
کابل ارتباطی
cable shield
لوله کابل
cable way
مسیر کابل
cable clamp
بست کابل
cable box
اتاقک کابل
bowden control cable
کابل کنترل
light weight cable
کابل سبک
cablet
کابل کوچک
clippings
مفصل کابل
caoxial cable
کابل کواکسیال
low capacitance cable
کابل با فرفیت کم
low loss cable
کابل با تلفات کم
multicore cable
کابل افشان
multi conductor cable
کابل افشان
bunched cable
کابل چندلایی
cable accessory
قطعات کابل
microphone cable
کابل میکروفن
suspension cable
کابل اویزان
measuring cable
کابل سنجش
clipped
مفصل کابل
cord
کابل واکسیل
cords
کابل واکسیل
cable block
مجموعه کابل
cable block
قسمت کابل
mains cable
کابل شبکه
clip
مفصل کابل
cable guard
نگهدارنده کابل
main cable
کابل اصلی
gas filled cable
کابل گاز
gas cable
کابل گازی
four core cable
کابل چهاررشتهای
flexible cable
کابل خم پذیر
flat cable
کابل پهن
flat cable
کابل تخت
cable support
بست کابل
come along clamp
بست کابل
duplex wire
کابل دو سیمه
coaxial cable
کابل هم محور
duplex cable
کابل دو سیمه
concentric cable
کابل هم مرکز
dead end eye
قلاب کابل
extension
کابل خرطومی
cable connector
دو شاخه کابل
connecting cable
کابل رابط
connection cable
کابل اتصال
gas impregnated cable
کابل گازی
gas impregnated cable
کابل گازدار
greenfield conductor
کابل گرینفیلد
junction cable
کابل اتصال
coaxial cable
کابل هم مرکز
intermediate type submarine cable
کابل ساحلی
coax
کابل هم محور
coaxial line
کابل هم محور
communication cable
کابل ارتباطی
coaxed
کابل هم محور
coaxes
کابل هم محور
coaxing
کابل هم محور
cable cleat
بست کابل
ignition cable
کابل احتراق
cable grip
چنگال کابل
hook cable
کابل قلاب
hoisting cable
کابل بالاکش
grid lead
کابل شبکه
cable distribution head
مقسم سر کابل
control cable
کابل کنترل
cable core
سیم کابل
single core cable
کابل یک رشتهای
subscriber's cable
کابل اتصال
ribbon cable
کابل نواری
quadoed cable
کابل چهارسیمه
supply cable
کابل تغذیه
suspension cable
کابل معلق
tag line
کابل اتصالی
tape cable
کابل نواری
telegraph cable
کابل تلگراف
telegraph cable buoy
بویه کابل
telephone cable
کابل تلفن
subscriber's cable
کابل مشترک
battery charging cable
کابل باتری پر کن
lead
کابل هادی
single core cable
کابل یک سیمه
single core
کابل یک رشتهای
stranded conductor
کابل تک لایی
single conductor cable
کابل تک لایی
sheave
ریل و کابل
sheating of cable
پوشش کابل
sheathed cable
کابل زرهی
binding screw
کلم کابل
wiring
کابل کشی
starter cable
کابل استارتر
leads
کابل هادی
b.x. conductor
کابل ب ایکس
trunk cable
کابل ارتباطی
sockets
کفش کابل
trunk line cable
کابل ارتباط
underground cable
کابل زیرزمینی
welding lead
کابل جوش
extensions
کابل خرطومی
stranded wire
کابل تک لایی
anchor cable
کابل لنگر
outgoing cable
کابل خروجی
power cable
کابل قدرت
armored cable
کابل مسلح
anti induction cable
کابل ضد القا
trunk cable
کابل ترانک
three core cable
کابل سه رشتهای
anchor line cable
کابل لنگر
twin cable
کابل دو قلویی
chandelle
[کابل در شیار ستون ها]
cable way
سیم یا کابل نقاله
high frequency cable
کابل فرکانس بالا
cable jointing sleeve
مفصل انشعاب کابل
socket
[محل اتصال کابل]
communication cable
کابل جریان ضعیف
d.c. cable
کابل جریان دائم
elevator control cable
کابل برق اسانسور
fiber cored cable
کابل با مغز فیبری
multicore cable
کابل چند رشتهای
fibre optic cable
کابل فیبر نوری
cable joint
مفصل اتصال کابل
four core cable
کابل چهار سیمه
dial cable
کابل صفحه مدرج
lead covered cable
کابل با غلاف سربی
high tension cable
کابل فشار قوی
high voltage cable
کابل فشار قوی
non metallic waterproof wiring
کابل با پوشش لاستیکی
power supply cable
کابل منبع قدرت
lighting cable
کابل نور روشنایی
power supply cable
کابل منبع تغذیه
power feed cable
کابل برق رسانی
power feed cable
کابل تغذیه برق
power cable
کابل جریان قوی
low frequency cable
کابل فرکانس پایین
optical
استفاده از کابل نوری
oil filled cable
کابل روغنی الکتریکی
phantomed cable
کابل چهار سیمی
quadded cable
کابل چهار سیمی
non metallic sheathed cable
کابل با پوشش غیرفلزی
multi conductor cable
کابل چند رشتهای
service cable
کابل مصرف کننده
sheathed cable
کابل زره دار
insulated cable
کابل عایق شده
null modem cable
کابل مودم خنثی
multiple cable
کابل چند رشتهای
multiple conductor cable
کابل چند رشتهای
sheathed cable
کابل غلاف دار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com