Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (10 milliseconds)
English
Persian
obsession
وسواس فکری
obsessions
وسواس فکری
Search result with all words
obsessive compulsive state
حالت وسواس فکری- عملی
Other Matches
scatology
وسواس هرزه گویی وسواس نجاست
scape
وسواس
whimseys
وسواس
whimsies
وسواس
whimsy
وسواس
maggot
وسواس
maggots
وسواس
over caution
وسواس
crankiness
وسواس
of no scruples
بی وسواس
humorousness
وسواس
whim
وسواس
humoursomeness
وسواس
fantasy
وسواس
fantasies
وسواس
scrupulousness
وسواس
scrupulosity
وسواس
whims
وسواس
freak
وسواس
freaks
وسواس
whimsicality
وسواس
whimsey
وسواس
he has a maggot in his head
وسواس دارد
scrupulously
از روی وسواس
finically
ازروی وسواس
finicality
دیرپسندی وسواس
arithmomania
وسواس اعداد
hyperprosexia
وسواس دقت
delire du toucher
وسواس لمس
hyperprosessis
وسواس دقت
accuracy compulsion
وسواس دقت
ablutomania
وسواس شستشو
reptition compulstion
وسواس تکرار
compulsion
وسواس عملی
compulsions
وسواس عملی
scruple
وسواس داشتن
scrupulousy
از روی وسواس
trichotillomania
وسواس مو کنی
meticulosity
وسواس در دقت
whim wham
خیال وسواس
onomatomania
وسواس کلامی
obsessions
فکر دائم وسواس
obsession
فکر دائم وسواس
the freak takes him
وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
scruple
نهی اخلاقی وسواس باک
valetudinarianism
احساس ضعف و سستی وسواس سلامتی
monomaia
جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
purist
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
inconsiderateness
بی فکری
mental
فکری
excogitative
فکری
braininess
فکری
reflectional
فکری
irreflection
بی فکری
incogitancy
بی فکری
incogitance
بی فکری
cerebral
فکری
intellectuals
فکری
intellectual
فکری
conceptual
فکری
notional
فکری
brain work
کار فکری
sentience
زندگی فکری
intellectual capital
سرمایه فکری
insularism
کوته فکری
infantilism of thought
کوته فکری
perspective
جنبه فکری
mechanical
غیر فکری
head work
کار فکری
heartsease
اسایش فکری
ideational shield
سپر فکری
ideo motor
فکری- حرکتی
ideological war
جنگ فکری
visualization
تجسم فکری
dyslogia
گفتارپریشی فکری
captivity
گفتاری فکری
notions
ادراک فکری
provinciality
کوته فکری
indoctrination
تلقین فکری
caprices
تمایل فکری
caprice
تمایل فکری
prudery
کوته فکری
enlightenment
روشن فکری
reflective
فکری بازتابی
perspicuity
روش فکری
narrow minddedness
کوتع فکری
fanaticism
کوته فکری
perspectives
جنبه فکری
notion
ادراک فکری
obsessive rumination
نشخوار فکری
mental work
کار فکری
provincialism
کوته فکری
intellectualize
بصورت فکری در اوردن
ideo motor act
عمل فکری- حرکتی
psychopathy
اختلالات فکری وروانی
he thought out a plan
فکری بنظرش رسید
He is an inconderate person .
آدم بی فکری است
equanimity
تعادل فکری انصاف
absolute
آزاد از قیود فکری
that is a good idea
خوب فکری است
brainstorms
اشفتگی فکری موقتی
brainstorm
اشفتگی فکری موقتی
thoughtless
لاقید ناشی از بی فکری
habiliment
جامه استعداد فکری
morons
فرد فاقد رشد فکری
pixilated
دارای عدم تعادل فکری
moron
فرد فاقد رشد فکری
She's quite a back number.
<idiom>
او
[زن]
آدم کهنه فکری است.
(have a) bee in one's bonnet
<idiom>
فکری که مکررا به ذهن میآید
sympathizers
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
To dismiss something from ones thoughtl .
فکری را از سر خود بیرون کردن
to be i. with an idea
فکری در کسی تاثیر نمودن
sympathetically
ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
sympathisers
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
A penny for your thoughts . Whats exactly on your mind ?
به چی؟ فکر می کنی ؟چرا در فکری ؟
sympathizer
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
ideologies
روش فکری فرد یا طبقه خاص
idological parties
احزاب دارای روش فکری خاص
He is most suitable for brain work .
خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
masterminds
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminding
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
radicalism
اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
masterminded
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
mastermind
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
ideology
روش فکری فرد یا طبقه خاص
obsessive compupsive disorer
روان رنجوری وسواسی فکری- عملی
psychomotor
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
psychokinesis
عملیات جنون امیز در اثراختلالات فکری وروانی
Mentally retarded children.
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
Marxism
روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
orthopsychiatry
تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
aeolist
انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
churn
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churned
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
cults
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
churns
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
cult
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
To work on someone
کسی را پختن
[از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
feel out
<idiom>
صحبت یا انجام باشخص به صورتیکه متوجه بشوی که چه فکری میکند
stalinism
سیستم فکری مارکسیسم به نحوی که استالین ان را تعبیر و تفسیرکرده است
evolutionism
روش فکری کسانی که در جمیع امورمعتقد به سیر تکاملی هستند
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
prepossess
تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
outside agency
شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
trotskism
سیستم فکری تروتسکی همکار لنین که به وسیله استالین از روسیه طرد شد
egalitaire
روش فکری است که طرفدارمساوات ابناء بشر در جمیع شئون میباشد
dialectic
البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند
poomse
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
escapism
هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
idealism
روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
objectivism
روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
rationalism
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
ideology
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
erastianism
سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
commitment board
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
ideologies
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
dogmatism
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
controvrsism
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
conservatism
عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
whiggism
روش فکری منتسب به حزب "ویگ " که در واقع حزب لیبرال و ازادیخواه انگلستان بود
terrorism
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
horizons
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
individualism
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
utopiannism
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
cataleptic
مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
revisionism
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
pragmatism
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com