English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (17 milliseconds)
English Persian
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
Other Matches
voice تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voicing تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voices تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voices صدای انسان
voicing صدای انسان
voice صدای انسان
voicing صدای سخنرانی انسان
voice صدای سخنرانی انسان
voices صدای سخنرانی انسان
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
synthesisers وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizers وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizer وسیلهای که چیزی تولید میکند
stridulate تولید صدای گوشخراش کردن
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
voicing تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voice تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voices تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
crackled صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackles صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
cracks را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
crack را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
skirl صدای زیر صدای نی انبان
alarmingly زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmed زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
buzzers وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzer وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
alarm زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarms زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
hoods پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
hood پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
cuckoo clocks ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clock ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
mocking bird یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
phoneme برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
key صدای تولید شده توسط کامپیوتر که به اپراتور اجازه میدهد تا بداند که کلید انتخاب شده ثبت شده است
tu-whit tu-whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
the wind drowned the strigs سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumping صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumped صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thump صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
anthropography علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
regenerator وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
stylus وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styli وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styluses وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
chip وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
chips وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
hard یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
optimize کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
ocr وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
flatbed وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
proxy agent نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
knock صدای تغ تغ
burbling صدای قل قل
burble صدای قل قل
burbled صدای قل قل
rale صدای خس خس
fizz صدای فش فش
knocks صدای تغ تغ
pings صدای غژ
pad صدای پا
knoit صدای در
pinging صدای غژ
pads صدای پا
pinged صدای غژ
crepitation صدای خش خش
fizzing صدای فش فش
ping صدای غژ
fizzes صدای فش فش
fizzed صدای فش فش
grave accent صدای بم
knocked صدای تغ تغ
step صدای پا
hisses صدای خش خش
burbles صدای قل قل
hissing صدای خش خش
hissed صدای خش خش
tramp صدای پا
tramped صدای پا
tramps صدای پا
hiss صدای خش خش
there is a knock at the door صدای در
whiz صدای غژ
stepping صدای پا
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
isolator وسیلهای که قط ع میکند
sough صدای زمزمه یا اه
rasping صدای سوهان
smacker صدای ماچ
rasped صدای سوهان
frying of arc صدای جرقه
moos صدای گاو
moos صدای گاوکردن
mooing صدای گاو
dictating با صدای بلندخواندن
rasp صدای سوهان
vociferant با صدای بلند
rasps صدای سوهان
mewing صدای گربه
whir صدای وزوز
peals صدای پیوسته
hiss صدای هیس
hissed صدای هیس
pealing صدای پیوسته
pealed صدای پیوسته
hissing صدای هیس
rote صدای موج
dictate با صدای بلندخواندن
peal صدای پیوسته
dictated با صدای بلندخواندن
dictates با صدای بلندخواندن
crackle صدای انفجار پی در پی
whizzer دارای صدای غژ
pump صدای تلمبه
croaked صدای کلاغ
croaking صدای کلاغ
croaks صدای کلاغ
screeck صدای ناهنجار
POW صدای انفجار
POW صدای ضربه
POWs صدای انفجار
POWs صدای ضربه
screak صدای ناهنجار
he started at my voice از صدای من از جا پرید
row de dow صدای بلند
reports صدای شلیک
reported صدای شلیک
report صدای شلیک
bumbles صدای زنبورکردن
bumbled صدای زنبورکردن
bumble صدای زنبورکردن
crepitant دارای صدای خش خش
crepitate صدای خش خش کردن
mooed صدای گاوکردن
whack صدای اصطکاک
pumped صدای تلمبه
hisses صدای هیس
whacks صدای اصطکاک
mooing صدای گاوکردن
skirl صدای گردباد
wham صدای تصادم
skirl صدای جیغ
mooed صدای گاو
grate صدای تصادم
moo صدای گاو
moo صدای گاوکردن
grated صدای تصادم
sibilance صدای سوت
grates صدای تصادم
croak صدای کلاغ
pumps صدای تلمبه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com