English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
steering wheel puller وسیلهای که غربالک رابیرون میکشد
Other Matches
steering wheels غربالک
steering wheel غربالک
steering wheel lock قفل غربالک
steering wheel hub قسمت میانی غربالک
sponge absorbs water میکشد
liners کسی که خط میکشد
liner کسی که خط میکشد
dragman میکشد کشنده
snorter کسیکه خرناس میکشد
stabber زخمی که تیر میکشد
arvicide که کرم حشره را میکشد
What's taking so long? چرا اینقدر طول میکشد؟
bloodsucker کسی که از دیگری پول بیرون میکشد
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
slow moving کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
To dismiss (discharge) someone. کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
PID وسیلهای
implemental وسیلهای
personal وسیلهای
output وسیلهای که
outputs وسیلهای که
instrumental وسیلهای
smokers وسیلهای که تولیددودکند
smoker وسیلهای که تولیددودکند
isolator وسیلهای که قط ع میکند
instrumental conditioning شرطی شدن وسیلهای
magnetic tape وسیلهای با نوک مغناطیسی
idlest ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
magnetic tapes وسیلهای با نوک مغناطیسی
idled ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idles ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idle ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
enclosure پوشش محافظ برای وسیلهای
compensator وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
boomeranging وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
waterspouts لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
waterspout لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
boomerang وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranged وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomerangs وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
synthesizers وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesisers وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizer وسیلهای که چیزی تولید میکند
enclosures پوشش محافظ برای وسیلهای
fire lit وسیلهای که با اتش روشن شود
detectors وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
detector وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
cushions وسیلهای که شبیه تشک باشد
cushion وسیلهای که شبیه تشک باشد
cushioned وسیلهای که شبیه تشک باشد
suppressor وسیلهای که مانع را حذف میکند
cushioning وسیلهای که شبیه تشک باشد
readout وسیلهای که امکان نمایش اطلاعات
logger وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند
burner وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
stabilisers وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند
loggers وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
transients وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
luring وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
omr وسیلهای که علامتها و خط وط خاص را تشخیص میدهد
adder وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
barcropper وسیلهای که میل گرد را قطع میکند
adders وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
meanest متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند
meaner متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند
mean متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند
loggers وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند
logger وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
burners وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
stabilizer وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند
lure وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
viscosimeter وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
erasers وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند.
displays وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displaying وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displayed وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
continuous وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
carriers وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
eraser وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند.
telescopes وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescope وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
lures وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
chip وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
lured وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
coder وسیلهای که یک سیگنال را رمز گذاری میکند
carrier وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
transient وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
chips وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
parallelled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
simulators وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
simulator وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
paralleled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
transmitters وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
parallels وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
attachment وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
aerodynamic blockage thrust reverser وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
densitometer وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی
parallelling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
feeds وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
feeds وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
encoder وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
feed وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
feed وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
transmitter وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
demagnetizer وسیلهای که چیزی را از حالت مغناطیسی خارج میکند
changer وسیلهای که چیزی را با چیز دیگر جابجا میکند
bottoming tap وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
gyro وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
burners وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
dte وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
compliant وسیلهای که به مجموعهای از استانداردهای مشخص تط بیق میشود
communication وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
microphones وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
input کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
clocks وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
inputted کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
microphone وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
optical وسیلهای که میتواند نشانه ها یا خط وط به فرم خاص را تشخیص میدهد.
decoder برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند
adapter وسیلهای که واسط CPU و یک یا چند کانال ارتباطی است
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
inverter وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
shut off mechanism وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
adapter وسیلهای که به دو یا چند وسیله ناهماهنگ اجازه اتصال میدهد
clock وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
eds وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
breakout box وسیلهای وضیعت خط وط بین واسط ه ها یا کابل ها یا اتصالات را نشان میدهد
ancillary equipment وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
built in وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
generals برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
timers وسیلهای که مدت زمان کامل شدن یک عمل را ضبط میکند
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
de scrambler وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند
joystick وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
degausser وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
over voltage protection وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
synchronizer وسیلهای که با دریافت سیگنال از وسیله دیگر کاری را انجام دهد
bulb root وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
contentions مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
contention مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
timer وسیلهای که مدت زمان کامل شدن یک عمل را ضبط میکند
taped وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند
tapes وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند
joysticks وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
interrupt سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupting سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupts سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
tape وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند
aligner وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند
starter وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
starters وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
limiter وسیلهای که خروجی ان درازای همه ورودیهای بالاتر از حد معین ثابت است
faults سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
parametric وسیلهای که میتواند سط وح فرکانس خاص را پیشبرد یا کاهش دهدار یک سیگنال صوتی
fault سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
box وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
boxes وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
tack weld وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
teleinformatic services هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
dtr سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
faulted سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
jumper مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
circuits وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
connector در یک شبکه FDDI وسیلهای متصل کننده درانتهای فیبرنوری یا کابل مسی
capacitor وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
jumpers مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
brouter وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند
devices وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
paper وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papered وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papering وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
hopper وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
hoppers وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
circuit وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
feeds وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
drive وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
drives وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
feed وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
device کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
devices کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
connector در یک شبکه FDDI وسیلهای که روی یک تابلو نصب میشود ویک اتصال است
capacitor وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
voltage وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
voltages وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com