English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
Other Matches
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
devices کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
texts وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
tracked vehicle وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
exerciser آزمایش کننده یک وسیله
blasting machine وسیله منفجر کننده
smokey the bear وسیله تولید کننده دود
launcher حمله کننده وسیله پرتاب
conductor وسیله هادی اجرا کننده
cleansers وسیله یا ماده تمیز کننده
conductors وسیله هادی اجرا کننده
cleanser وسیله یا ماده تمیز کننده
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
ejector وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
gyroscopes وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
external ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
externals ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
gyroscope وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
handshaking سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
cycled عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
mileage مسافت طی شده به وسیله خودرو
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
coincidence adjustment تعیین مسافت به وسیله انطباق
corrector وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
borescope وسیله دیدن خان کشی داخل لوله
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
sextant وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
visitor دیدن کننده مهمان
visitors دیدن کننده مهمان
visiter دیدن کننده مهمان
MIDI sequencer داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
subsidiaries تقویت کننده
amplifire تقویت کننده
amplifiers تقویت کننده
subsidiary تقویت کننده
augmentor تقویت کننده
booster تقویت کننده
magnifier تقویت کننده
reinforcer تقویت کننده
amplifier تقویت کننده
regenerator تقویت کننده
line repeater تقویت کننده خط
boosters تقویت کننده
corroborator تقویت کننده
line amplifier تقویت کننده خط
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
relay amplifier تقویت کننده امدادی
magnetic amplifier تقویت کننده مغناطیسی
repeater station مرکز تقویت کننده
z axis amplifier تقویت کننده محور "زد"
reinforcing stimulus محرک تقویت کننده
transistors تقویت کننده کریستالی
telephone repeater تقویت کننده تلفن
main amplifier تقویت کننده اصلی
sounder resonator تقویت کننده صدا
magnetoresistive amplifier تقویت کننده مغناطیسی
microphone amplifier تقویت کننده میکروفن
light amplifier تقویت کننده ی نور
magnifier تقویت کننده نور
feedback amplifier تقویت کننده فیدبک
output amplifier تقویت کننده خروجی
hydraulic booster unit تقویت کننده هیدرولیکی
image intensifier tube تقویت کننده تصویر
preamplifier پیش تقویت کننده
transistor تقویت کننده کریستالی
voltage amplifier تقویت کننده ولتاژ
power amplifier تقویت کننده قدرت
amplifire tube لامپ تقویت کننده
amplifying valve لامپ تقویت کننده
tube amplifier تقویت کننده لامپی
multiplier دستگاه تقویت کننده
fringing groove شیار تقویت کننده
sense amplifier تقویت کننده حسی
input amplifier تقویت کننده ورودی
intermediate amplifier تقویت کننده میانی
intermediate repeater تقویت کننده میانی
secondary reinforcer تقویت کننده ثانوی
differential amplifier تقویت کننده تفاضلی
operational amplifier تقویت کننده محاسباتی
operational amplifier تقویت کننده عملیاتی
input amplifier تقویت کننده اولیه
multiplier تقویت کننده ولتسنج
audio amplifier تقویت کننده صوتی
pulse amplifier تقویت کننده پالس
terminal repeater تقویت کننده نهایی
video amplifier تقویت کننده تصویری
energizer تقویت کننده ترمز
primary reinforcer تقویت کننده نخستین
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
magnetic amplifier تقویت کننده مغناطیسی ترانسدورکتور
x axis amplifier تقویت کننده محور ایکس
backlogs ستون فقرات تقویت کننده
high frequency amplifier تقویت کننده فرکانس بالا
generalized reinforcer تقویت کننده تعمیم یافته
telephone repeater valve لامپ تقویت کننده تلفنی
reinforcing نیروی تقویتی تقویت کننده
telephone amplifying tube لامپ تقویت کننده تلفن
impluse amplifier تقویت کننده ضربه جریان
low pass amplifier تقویت کننده پایین گذر
push pull amplifier تقویت کننده پوش- پول
sound volume amplifier تقویت کننده شدت صوت
low frequency amplifier تقویت کننده فرکانس پایین
multi stage amplifier تقویت کننده چند طبقه
y axis amplifier تقویت کننده محور ایگرگ
multiple amplifier تقویت کننده چند طبقه
intermediate frequency amplifier تقویت کننده فرکانس میانی
frequency selective amplifier تقویت کننده سلکتیو فرکانس
backlog ستون فقرات تقویت کننده
intensity amplifier تقویت کننده شدت روشنایی
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
y amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
x amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف افقی
lat machine دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
zymosthenic تقویت کننده قدرت انزیم یادیاستاز
corroborative تایید کننده- موید- تقویت امیز
cascade image intensifier تقویت کننده روشنی عکس یاشفافیت ان
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
high fidelity amplifier امپلی فایرهای فا تقویت کننده باکیفیت عالی
stereophonic دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
video amplifier دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post ازیک وسیله به وسیله دیگر
amphibian vehicle وسیله نقلیه برای خشکی و اب
interserviceable قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
tranship نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
phase وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phased وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com