Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
ten year device
وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
Other Matches
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
turn one's back on
<idiom>
کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
labour intensive industry
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
satelloid
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
subscriber
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
service
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
readers
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
reader
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
PCMCIA
حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
compounded
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compounds
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compound
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
device
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
devices
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
one level address
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
specific address
آدرس ذخیره سازی که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
absolute address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
actual address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
first level address
آدرس فضای ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
storage
وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
port
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
broadband ISDN
سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
let
سرویس خطا سرویس بد
letting
سرویس خطا سرویس بد
lets
سرویس خطا سرویس بد
failed
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
circuits
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
interlock
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocked
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocks
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocking
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
lob serve
سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fault
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
gig
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
lacks
احتیاج
needing
احتیاج
need
احتیاج
needed
احتیاج
lack
احتیاج
lacked
احتیاج
want
احتیاج
demand
احتیاج
necessity
احتیاج
neediness
احتیاج
necessitousness
احتیاج
penury
احتیاج
requirement
احتیاج
need
احتیاج
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
redundant
مازاد بر احتیاج
requisite
لازمه احتیاج
requirement
تقاضا احتیاج
urgent need
احتیاج مبرم
u. need
احتیاج مبرم
superimposed
مازاد بر احتیاج
lackvt
احتیاج داشتن
demands
نیاز احتیاج
demanded
نیاز احتیاج
demand
نیاز احتیاج
overplus
بیش از احتیاج
answering
جواب احتیاج را دادن
answers
جواب احتیاج را دادن
needle point to say
احتیاج بگفتن نیست
to be in great request
زیادمورد احتیاج بودن
answered
جواب احتیاج را دادن
need
نیازمندی در احتیاج داشتن
call of nature
<idiom>
احتیاج به دستشویی داشتند
needed
نیازمندی در احتیاج داشتن
you're telling me
<idiom>
احتیاج نیست به من بگی
to call for a
احتیاج بدقت داشتن
needing
نیازمندی در احتیاج داشتن
answer
جواب احتیاج را دادن
featherbed
بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
need
نیازمندی احتیاج لازم داشتن
to be in great request
مورد احتیاج زیاد بودن
nonverbal
بدون احتیاج باستفاده از زبان
cry out for
<idiom>
شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
i heed your help
به مساعدت شما احتیاج دارم
needing
نیازمندی احتیاج لازم داشتن
needed
نیازمندی احتیاج لازم داشتن
urgency of need
حیاتی بودن احتیاج به اماد
serves
رفع کردن براوردن احتیاج
served
رفع کردن براوردن احتیاج
serve
رفع کردن براوردن احتیاج
spoin bank
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
put up
<idiom>
توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
no branch
شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
four freedoms
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
cyclic item
اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
functionalism
عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
after sales service
سرویس
service
سرویس
centermark
خط سرویس
serviced
سرویس
assistance dog
سگ سرویس
service dog
سگ سرویس
service line
خط سرویس
medical response dog
سگ سرویس
in-
خط سرویس
in
خط سرویس
service over
خطای سرویس
lubritorium
چاله سرویس
short service line
خط سرویس کوتاه
kick serve
سرویس پیچشی
information service
سرویس اطلاعاتی
service stairs
پلکان سرویس
american twist
سرویس چرخشی
cannon balls
سرویس چکشی
service area
منطقه سرویس
side out
خطای سرویس
sevice kick
ضربه سرویس
cannon ball
سرویس چکشی
telephone service
سرویس تلفن
service echelon
ردههای سرویس
service
بنگاه سرویس
underhand service
سرویس ساده
truckline
سرویس باربری
air line
سرویس هوایی
after sales service
سرویس خدماتی
aditional service
سرویس اضافی
serviced
سرویس کردن
serviced
بنگاه سرویس
service
سرویس کردن
letting
سرویس خطا
lets
سرویس خطا
ace
امتیاز سرویس
aces
امتیاز سرویس
cooking set
سرویس پخت و پز
backcourt
پشت خط سرویس
let
سرویس خطا
hand out
خطای سرویس
half court
زمین سرویس
windmill service
سرویس چکشی
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
from pillar to post
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
in side
سمت سرویس زمین
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
change of service
تعویض سرویس والیبال
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
hook service
سرویس برگردان والیبال
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
tea services
سرویس چای خوری
servicing
سرویس کردن خودروها
railroad service
سرویس راه اهن
out
نوبت سرویس اسکواش
wide area telephone service
سرویس تلفنی گسترده
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com